کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

تأویلات شیاطین باطنی

به پاسخ سؤالات دوستان می پردازیم:

 

پرسش: اگر سوره های قرآن را بر حسب تاریخ نزول کنار هم قرار دهیم می بینیم که سوره قدر در هنگامی نازل شده که هنوز ماه رمضانی در کار نیست و روزه واجب نشده است! (سوره قدر در شش ماه اول و یا دوم سال اول نازل شده) بنابراین تمام احادیثی که می گویند شب نوزده و یا بیست و یکم و یا بیست و سوم ماه رمضان شب قدر است دچار تزلزل می شوند و انسان شک می کند که ممکن است اصلا شب قدر به آن مفهوم زمانی ما نباشد بلکه یک اصطلاح خاص زمانی دیگر است (مثلا ممکن است آن زمانی را که خداوند انسان را شکل می دهد باشد و طبیعتاً قبل از آن زمان برای همه موجودات و از جمله انسان حکم شب را دارد که هنوز هیچ چیز معلوم نیست و همه جا تاریک است و ناپیدا)

 

خوب طبیعی است که جواب این سوال را با احادیث منقول از معصومین دادن یک راه حل است که می گویند شب قدر در ماه رمضان است ولی به نظر می رسد که برای نسل جستجوگر فعلی و آینده نقل احادیث آنهم احادیثی که چندان به صحت ۱۴۰۰ساله آنها (حتی با علم رجال شناسی و تواتر آنها!) نمی توان اعتماد داشت پاسخی عقلانی لازم است در مورد سوره کوثر نیز اگر مطالعه ی قرآن را به همان روش بالا (روش ترتیب نزولی سوره های قرآن) انجام دهیم می بینیم که در زمان نزول آن سوره مکرم، هنوز حضرت فاطمهء زهرا (سلام الله علیها) به دنیا نیامده اند! پس تمام احادیثی که سوره کوثر را در ارتباط با آن حضرت می دانند دچار سؤال میشوند

 

-پاسخ: در مقام رفع این نقاط ابهام، باید به این نکات توجه کرد:

 

1.بررسی مفاد قرآن براساس روش های مبتنی بر دخالت بی رویه عنصر زمان از قبیل مهم دانستن بیش از حد شأن نزول و زمان نزول و امثال آن، کاری غیرعلمی و روشی بی پایه است این مطلب از آن روست که اولاً مطالب قرآن برای همیشه نازل شده است و بررسی های مبتنی بر زمان به هیچ عنوان نمی تواند مبیّن حقیقی و کامل مطالبی قرار گیرد که برای ابدیت گفته شده و محدود به زمان خاصی نیست و تا قیامت و بعد آن، معتبر است همچنین نمی توان از مفاد آن (اطلاق و عموم و ظهور) دست برداشت به استناد اینکه در فلان زمان، بهمان مطلب واقع شده یا نشده است

 

ثانیاً گزارش هایی که درباره شأن نزول و ترتیب نزول سوره ها و امثال آن وارد شده است معمولاً به لحاظ سند، ضعیف است و قابل اعتبار نیست ما چطور می توانیم بگوییم فلان روایت که مثلاً درباره شب قدر وارد شده و چند سند دارد و تک تک روات اسنادش هم موثق هستند فقط به دلیل مرور 1400ساله، قابل اعتبار نیست ولی فلان روایت ضعیف مربوط به ترتیب نزول سوره ها که منقول از طرق اهل تسنن و مثلاً مرسل یا منقول از امثال معاویة و ابوهریرة است قابل استناد است!؟ جالب است بدانیم بسیاری از روایات مربوط به شأن نزول ها و... به همین نحو هستند و قابل اتّکا نیستند

 

2.علم رجال اساساً برای تعیین روایت معتبر از غیرمعتبر بنا شده و متکفل تمییز روات ثقه از روات غیرثقه است اگر نتوان به نتیجه آن اطمینان کرد اصلاً برای چه درست شده است!؟ این حکم واضح عقل است که نمی توان هر روایتی را به معصوم(ع) نسبت داد همانطور که نمی توان انتساب هر روایتی به معصوم(ع) را انکار کرد بلکه باید به طریق نقل آن توجه کرد و سند آن را بررسی نمود واضح است که دین، عرصه خیال بافی جاهلان نیست بلکه عرصه تعالیم معصومان(ع) است و تمییز بیانات واقعی معصومین(ع) از بیانات ساختگی و جعلی که به آن بزرگواران نسبت داده شده نیز امری نیست که بتوان با بوییدن و چشیدن! روایت و انطباق آن با مذاق شخصی این و آن، تعیین گردد بلکه مطلبی تخصصی است که با طریق عقلایی {تعیین وثاقت روات از روشهای متداوله بین عقلا} روشن می شود

 

3.ماه رمضان یک مطلبی نبوده که با اسلام، زاده شده باشد بلکه در فرهنگ زمان جاهلیت هم ماه رمضان، شناخته شده بوده لکن حرمت آن پاس داشته نمی شده... حتی در بعضی روایات بیان شده که ماه رمضان برای انبیاء سابق(ع) هم مطرح بوده و نزول بعضی از کتب آسمانی بر انبیاء عظام(ع) در این ماه بوده است (الکافی ج4 ص157) و در اسلام هم حداقل از 13سال قبل از هجرت (که واقعه بعثت در 27رجب آن سال واقع شده است) ماه رمضان مطرح بوده گرچه حکم وجوب روزه ابلاغ نشده بوده اما مسلماً ماه رمضان وجود داشته و نزول قرآن در شب قدر یکی از این ماه رمضان ها ممکن بوده و مشکلی از این جهت اساساً وجود ندارد چون شب قدر ارتباطی با ابلاغ حکم روزه ندارد و ظرف وجودی آن صرفاً ماه رمضان است

 

4.بر فرض که بخواهیم به گزارش های زمانی مربوط به نزول سوره قدر ترتیب اثر دهیم اکثر این گزارش ها حاکی از آن است که این سوره، مکّی است و سالها قبل از هجرت نازل شده نه سال اول هجرت (الاتقان سیوطی ج1 ص45) و همچنین ابلاغ حکم وجوب روزه نیز بنابر آنچه معروف است در شعبان سال دوم بعد از هجرت واقع شده است بنابراین ارتباطی بین ابلاغ حکم روزه و نزول قرآن مشاهده نمی شود

 

5.تأویل کردن های مبتنی بر خیالات و اوهام مثل اینکه منظور از شب، زمانی است که خداوند انسان را شکل می داده و... غیر قابل قبول است و ما را به سمت عقائد عرفان مسلکی و صوفی مآبی و باطنی گری سوق خواهد داد اساساً تأویل باید مبتنی بر دلیل محکم و متقن باشد نه تصورات وهمی که اگر باب آن باز شود تمام معالم دین را می توان به نحوی به مذبح خیال بافی های جاهلانه برد و با توجیهات "من درآوردی" معارف دین را به نابودی کشاند همان کاری که عارف مسلکان بدعت گذار، همیشه بدان اشتغال داشته اند و بسیاری از آیات و روایات صریح را با توجیهات ابلیسی و تأویلات شیطانی خود از معنا تهی کرده و گاه به خلاف خود تفسیر کرده اند!

 

6.خداوند در قرآن می فرماید ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم (سوره قدر آیه1) و از طرفی می فرماید ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است (سوره بقره آیه185) در فرض عدم تکرّر، از همین دو آیه می توان نتیجه گرفت شب قدر در ماه رمضان است از طرفی دهها روایت از طرق شیعه و سنی وارد شده که می فرماید شب قدر در دهه سوم ماه رمضان است و روایات شیعه نیز مشخصاً به شب های 19و21و23رمضان تأکید دارد؛ به همان معنای معهود از شب و زمان مشخص آن که بین افراد بشر، شناخته شده است

 

7.درباره سوره کوثر نیز آنچه مسلّم می باشد این است که خداوند به پیامبر(ص) خبر می دهد از یک خیر کثیر و والایی که به ایشان عنایت شده است اما این خیر کثیر چیست اقوال فراوان است و جای طرح و بررسی همه آنها اینجا نیست اما بعض مفسرین تأکید دارند آیه سوم این سوره که می فرماید (دشمن تو خودش ابتر است) قرینه است بر اینکه این سوره در مقام دلجویی از پیامبر(ص) وارد شده و نظر به نسل و ذریه مبارکه ایشان دارد که از حضرت فاطمةالزهرا(س) منشعب خواهد شد بنابراین می توان گفت نوعی وعده نسبت به آینده است و در این فرض، اگر حضرت صدیقةطاهرة(س) متولد نشده باشند بازهم مشکلی نیست چون مطلب مربوط به آینده است نه زمان حال گرچه بعضی اقوال تاریخی که درباره زمان نزول این سوره و همچنین زمان میلاد حضرت زهرا(س) مطرح است ابهام را از ریشه حل می نماید

نظرات 5 + ارسال نظر
مهدیار خجسته نیای گنابادی سه‌شنبه 8 آبان 1386 ساعت 15:21 http://gonabad110.com

سلام یک سری به من بزن
یا علی مدد

سلام.. خدمت می رسم.. یاعلی

محمد جواد یکشنبه 6 آبان 1386 ساعت 14:29

با سلام خدمت دوست دانشمد
۳ تا سوال از حضور شما داشتم و میخواستم ببینم یه این نکات در کتب حدیثی اشاره شده و یا باور عامه است:
۱-اینکه هر فردی با سن و ظاهر جوانی وارد بهشت میشود؟
۲-هیچ کسی در آن دنیا کسی را نمیشناسد حالا منظور برزخ است یا آخرت نمیدانم؟
۳-آیا در بهشت هر کاری که در این دنیا حرام بوده را میتوان انجام داد؟

با تشکر فراوان از زحمات شما دوست گرامی

سلام برادر عزیز.. مطلب دوم، باوری عوامانه و کفرآمیز است که طبق معمولِ خیلی باورهای عوامانه به مکاتب عرفانی وارد شده است و در لسان اهل عرفان، به فنا مشهور شده است. می گویند انسانها در خدا فرو می روند و ذوب می شوند و تشخّص های فردی آن ها از بین می رود نتیجتاً تعیّنی ندارند و دیگر کسی وجود ندارد که کس دیگری را بشناسد چون همه خدا شده اند! (لعنت خداوند بر همه ملحدین اهل عرفان) این از مطلب دوم اما نسبت به مطلب اول، آیات و روایاتی داریم که تصریحاً او تلویحاً می فرماید اهل بهشت دارای چهره هایی شاد و خرم هستند که دارای طراوت متناسب با سنین جوانی است مثلاً در سوره مطففین آیه24 می فرماید (در چهره آنها طراوت و خرّمی ناشی از برخورداری از نعمت های بهشتی را می بینی) همچنین در سوره قیامت آیه22و23 می فرماید (چهره ها در آن روز خرّم و با طراوت اند و نعمت های پروردگار خود را نظاره می کنند) و... درباره مطلب سوم هم عرض می شود که آخرت و بهشت مکان عمل و تعبد نیست صرفاً جایگاه بهره گیری از نتایج عقائد و اعمالی است که در دنیا انجام شده است بنابراین حلال و حرام در بهشت مطرح نیست و لذات مختلف در بهشت برای اهل بهشت مهیاست مخصوصاً لذت های حرامی که مؤمن از خوف خدا در دنیا آنها را ترک کرده است رزقنا الله ذلک و ایاکم.. یاعلی

کوچی شنبه 5 آبان 1386 ساعت 18:49 http://www.kouchi.persianblog.ir/

سلام با اجازه شمارا لینک کردم
موفق باشید

سلام.. لینک شما هم در لینکدونی وبلاگ من قرار گرفت.. مؤید باشید

شاه شنبه 5 آبان 1386 ساعت 14:52

سلامی دیگر و با تشکر از پاسخ گویی شما .

۱- خوب بود که متن سوال اینجانب را بطور کامل (با سطر اول و سطر آخر) نشان می دادید که لااقل خودم با دیدن سلام ابتدا و تشکر انتهای آن احساس کنم که با شما سر جنگ و دعوا ندارم (این دو سطر چندان جایی را اشغال نمی کرد) !!!

۲- در اینجا گاهی اوقات سوالاتی مطرح میشود که ممکن است با عقاید متعارف دینی تضاد داشته باشد و چه خوب است که این سوالات(منطقی و نه ناسزاگویی) در نهایت تضاد و کفرگویی باشد تا جوابی بهینه و منطقی در ازای آن داده شود !! و نسل جوان امروز قبل از آنکه این افکار متضاد را از زبان غیر بشنود از زبان هم کیش مسلمان خود بشنود و به نقد بنشیند ! و اگر کسی این سوالات را می پرسد لزوما نه به این معناست که او عرفان زده و یا صوفی مسلک است و چه خوب است که انسان بدون هیچ منظوری و صرفا برای کشف حقیقت سوال کند .
خوب حالا با این توضیحات عرض می کنم که :

۳- فرمودید که << بررسی مفاد قرآن براساس روش های مبتنی بر دخالت بی رویه عنصر زمان از قبیل مهم دانستن بیش از حد شأن نزول و زمان نزول و امثال آن، کاری غیرعلمی و روشی بی پایه است >> خوب دوست عزیز بنده هم قریب به همین مضمون را بیان کردم و شاید بهتر باشد راجع احادیث شان نزول سوره ی قدر و همچنین زمان نزول آن زیاد بحث نشود زیرا به سوالات متضاد فراوان و بی پاسخ گرفتار می شویم !! و چندان هم آن احادیث قابل اعتماد نیستند !

۴- خوب هرجا که صحبت از معنای بعضی کلمات قرآن کریم میشود این نه بدان معناست که ما آن معانی را از ذهن هپروتی خودمان در آورده ایم و عارف نما و صوفی مسلک هستیم (البته خیلی وقتها همین جوریست !!) اما باید بدانیم که این معانی از خود قرآن مستفاد می گردد نه از ذهن اشخاص !
مثلا آنگاه که از آسمان می گوید همین آسمان خودمان را می گوید و در جایی دیگر منظور از آسمان (معنویات بطور کلی) است و همینطور در مورد زمین گاهی اوقات همین زمین را می گوید و گاهی (دنیا با تمام تعلقاتش) را می گوید .
خوب بحث اصطلاحات قرآنی فراوان است ولی به هرحال فکر می کنم همه قبول داشته باشند که در قرآن اصطلاح وجود دارد (و بلکه فراوان وجود دارد) شب و روز و .... مثالهایی از این نوع اصطلاحات هستند .....
خوب منتظر سوالهای بعدی باشید و هدف نسل پرسشگر را که سیراب شدن از جوابهای منطقی شماست برآورده فرمایید ضمنا میتوانید در این بین از کوبیدن عرفا و صوفیه و عمر و شمر و .... در لابلای کلمات خود استفاده کنید ما که ناراحت نمی شویم !!

متشکرم .

سلام.. ۱.قسمت مربوط به سلام و احوالپرسی را در ذیل کامنت تون جواب دادم و در متن پست، لازم ندیدم بیارم ضمناً تاکنون در سؤالات شما نشانه ای مبتنی بر سر جنگ و... ندیدم و فکر نمی کنم دوستان هم چنین تصوری کرده باشند ۲.شما حق دارید برای یافتن حقیقت، هر سؤالی بپرسید و پرسیدن هیچ سؤالی بذاته در تصور من به معنای تصوف یا عرفان شما نیست بنده هم در حد مقدوراتم در خدمت همه جویندگان حقیقت هستم ان شاء الله ۳.شما درباره روش استناد به زمان نزول سوره ها اشاره کردید نه روش بررسی شأن نزول و من هر دو روش را بدلیل ابتنای بیش از حد بر عنصر {زمان} تخطئه کردم آنچه درباره سوره قدر عرض شد مستفاد از روایات و خود متن سوره بود نه ابتنای بر شأن نزول و زمان نزول و امثالش ۴.مسلماً اصطلاح وجود دارد اما ما برای تعدّی از ظاهر، باید حجت محکم داشته باشیم در غیر اینصورت روش ما تأویلی و مبتنی بر خیال پردازی می شود که نهایتاً به باطنی گری و عرفان خواهد کشید بدانیم که اصل بر ظاهر است الّا مواردی که با دلیل معتبر، احراز شود منظور خداوند خلاف ظاهر تعبیرش بوده است ۵.دلیلی ندارد ناراحت شوید! چون می فرمایید منتسب به کفریات عرفان و بدعات تصوف نیستید بنابراین اگر ما در جایی از پاسخ به دوست عزیزی چون شما، به مناسبت موضوع، گریزی به عقائد اهل باطل هم زدیم شما به خود نگیرید.. موفق باشید

سلام
بنظر میاد بین
«بنابراین تمام احادیثی که می گویند شب نوزده و یا بیست و یکم و یا بیست و سوم ماه رمضان شب قدر است دچار تزلزل می شوند»
و
«ممکن است اصلا شب قدر به آن مفهوم زمانی ما نباشد بلکه یک اصطلاح خاص زمانی دیگر است»
که از اولی میزان آشنایی سوال کننده از متن غیرمتشابه قرآن و از دومی تاویل شخصی ، مستفاد میشه و سوالات مشابهی که پرسیده میشه یک رابطه هست و آن ناآگاهی افراد باطن! گرا ، نسبت به بدیهیات قرآن و دینه.
چقدر خوبه افرادی که میخوان دنباله رو دین باشن یه مقدار آشناییشونو با احادیث معتبر و قرآن و در یک کلام ، اصل دین ، بیشتر کنن بعد بروند سراغ تاویل چیزای مجهول.
فایدش هم اینه که اولا میدونن چه چیزایی در احادیث وارد شده و چیا نشده و هم متد بحث و صحبت و تاویل راجع به آیات خدا دستشون میاد که به تقلید ناعاقلانه از هر سالک بی راه نپردازند.

سلام.. بله باید این کارها رو بکنند اگر دنبال دین و سعادت ابدی هستند؛ خودتون هم اشاره فرمودید که اگر دنبال دین هستند باید چنین و چنان کنند و مثلاً بروند و مطالعه و تحقیق کنند و با متد صحیح دین شناسی آشنا شوند و... اما اگر بخواهند دنبال عرفان باشند جریان فرق می کند! هرچه احمق تر عاشق تر و هرچه ابله تر عارف تر و هرچه نادان تر جهنمی تر! اساس عرفان بر حماقت و نادانی و جهالت است و دشمنی با تعقل و تشرع.. یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد