کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

بدعتگذار مؤمن!

طبق آنچه که در نگاشته های قبلی عرض شد به اینجا رسیدیم که احکام الهیه با نظر به سعادت و شقاوت ابدی انسان (جهنم و بهشت) تشریع شده است و از آنجا که درک بهشت و جهنم بواسطه حکم عقل نیست (بلکه نص شرعی موجب شده به آن معتقد شویم) بنابراین درک رابطه بین اعمال ما در این دنیا و نتایج آن در آخرت نیز کار عقل نیست و در واقع، عقل نسبت به بایدها و نبایدهای احکام، هیچ حکمی ندارد نتیجه اینکه اگر چیزی از احکام، خلاف ذهنیات ما باشد آن ذهنیت ما، حکم عقل نیست بلکه حکم شبه عقل (قیاس و استحسان) است همانطور که در نوشتار ابان بود نه اباحنیفة تبیین شد که ابان، تصور می کرد با قطع انگشت بیشتر، دیه نیز باید بیشتر شود (قیاس) در حالی که امام(ع) او را متذکر خطای خود نمود

 

اشتباهی که در ذهنیت افراد اهل استحسان قرار دارد دو مطلب است خطای اول اینکه آنها گمان می کنند احکام، با نظر به مصالح دنیوی تشریع شده است (در حالی که ذاتاً چنین نیست گرچه عَرَضاً آن هم تأمین می شود در صورت اجرای کامل آن در جامعه) و خطای دوم اینکه فکر می کنند استحسان (خوشایندهای بشری) و قیاس (که در احکام، بیش از یک تمثیل، ارزشی ندارد) حکم عقل یا عقلاست! کأنّه هر چیزی منطبق سلیقه آنان شد نامش می شود عقل، و بعد هم یک جنگ خیالی بین عقل (ناقص خودشان) و نصوص شرع راه می اندازند و بعد هم به کمک عقل آمده و آن را بر شرع، پیروز می گردانند! آنچه در شرع آمده را با تفسیر به رأی و تأویلات «من درآوردی» از اثر می اندازند و با جنایت علیه شرع، عقل چرک آلود عرفانی خود را بر آن مسلط می کنند نتیجه این می شود که دین خدا که اساساً مبتنی بر عقلانیت و مخالفت با هوای نفس حرام است تبدیل به دینی عشقی و ملایم و خوشایند هوای نفس شده و از آنجا که معجون ابتکاری و ابداعی خود را تحت عنوان دین، قالب می نمایند و اباطیل خود را به دین خدا اضافه می کنند نام این برنامه شان چیزی نخواهد بود جز «بدعت»

 

عجیب تر اینجاست که این افراد فرومایه که از دین، جز لعابی از آیات و روایاتِ تفسیر به رأی شده، نمی شناسند و بنیان دین شان نه بر عقل و نقل معتبر که بر خیال و متون جعلی، مبتنی شده، جنایت بدعت گذارانه خود علیه نصوص دین را انکار کرده و خود را مؤمن می نامند و پاچه از مؤمنین می گیرند که چرا اباطیل ساختگی ما را ردّ می کنید و ما را مؤمن نمی خوانید! غافل از اینکه مؤمنین بر سر دین خدا نه با کسی شوخی دارند و نه تعارف و تا پای جان برای احیاء معارف الهیه و معالم نبویه و علویه و ردّ و جرح اباطیل ملحدین عارف مسلک و اهالی رأی و استحسان و قیاس (از رهبرشان ابلیس تا بچه شیطان های انسان نمای امروزی) ایستادگی خواهند کرد بحول الله و قوته

 

در نوشتار بعدی، نکات باقی مانده بحث بدعت را بررسی خواهیم نمود ان شاء الله

نظرات 4 + ارسال نظر
غریق بحر معاصی دوشنبه 5 آذر 1386 ساعت 07:57 http://tahazratedoost.blogfa.com

با سلام
استاد عزیز طبق دستور شما وبلاگ زیبا و پر محتواتون را لینک کردم شما هم لینک بفرمائید با عنوان یا خیر حبیب و محبوب.
با تشکر فراوان.التماس دعا یا علی

سلام.. لینک شما هم در لینکدونی وبلاگ بنده قرار گرفت.. مؤید باشید

احمد یکشنبه 4 آذر 1386 ساعت 20:12 http://www.pigeonofharam.parsiblog.com

سلام

ممنون از پست های جدید و تبریک دیرهنگام به مناسبت میلاد امام رضا علیه السلام و نیز تولد ۳۱۳. موفق باشید.

سلام احمد عزیز و عرض تبریک متقابل.. ان شاءالله اواخر همین هفته خدمت حضرت ابی الحسن الرضا(ع) و خادم بارگاه مقدس شان (شما برادر گرامی) خواهیم بود... یاعلی

امیر یکشنبه 4 آذر 1386 ساعت 18:56

به نام خدا.سلام.مطالب خوبی نوشتید.روزی باشخصی صحبت می کردم که اوازخودبهانه ای برای حکمی آورد.بنده گفتم اصلانبایداین هارادلیل احکام دانست که گفت نه دین آن قدرهاهم پیچیده نیست.(انگاربنده گفته بودم دین پیچیده است.)اتفاقادنبال بهانه گشتن باعث می شوددین پیچیده جلوه کند.حرف بنده خیلی هم ساده است:(بنده ای،پس بندگی خدایت کن.)اتفاقاهمین شخص خیلی تاکیدمی کردکه تووامثال تونمی توانیدعظمت مولوی رابفهمیدووقتی بنده ابیاتی شیطانی ازمولوی رابرای ردش می گفتم جواب می دادمنظوراوچیزدیگری است(هرطورنگاه می کردم معنی دیگری متصورنبود.)من نمی دانم احکام خدایی که هیچ تصوری ازعلمش نمی شودداشت چطورقابل فلسفه چینیست درحالی که خداونداین حکمت هایی که این هامی گویندنفرموده(انگارمی خواهندقرآن راویرایش کنندوبگوینددراین آیه که فلان چیزنهی شده فلسفه اش این بودکه گفته نشده وامامان هم آن رامتوجه نشده اند.)آن وقت همین هاازروخوانی ودرست فهمیدن اشعارجناب مولوی عاجزند.البته شایدبه این بت هاتعهدبندگی کردن داده باشند.مارابااین هاچه کار.آن هاخدای ساختگیشان رامی خواهندبپرستند.روزقیامت هم ازهمین هایاری بطلبند.البته چون خدای همه الله است بدبخت می شونداگرتوبه نکنند.

سلام.. بسیار مناسب اشاره کردید که: (دنبال فلسفه چینی رفتن و بهانه جور کردن ها بیشتر دین را پیچیده می کند) حقیقتاً همین طور است چون این مطالب عقلی نیست و صرفاً شبه عقلی است نتیجتاً هر ذهنی چیزی می گوید و مطلبی را در نظر می گیرد که غیر از مطلب مورد نظر ذهن دیگری است و مسأله شلوغ و پیچیده می شود.. موفق باشید

و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی
از بس در این فضاهای عرفانی سیر کرده ایم که عبارت « مخالفت با هوای نفس حرام » در نگاه اول ثقیل مینمود!

این آیه نورانی، ردّ قاطعی است بر کسانی که دین را دلپسند و دلپذیر می خواهند! انگار دین، رب گوجه است! ... ان شاء الله با ظهور مولایمان(عج) عرفان زدایی (گندزدایی) خواهیم نمود.. یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد