کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

غیبت تامّة

«میرزای فلانی را در مسجد بهمان، حالت مکاشفه ای دست داد و امام زمان(عج) را دید که کتیبه ای به او نشان می دهد در آن کتیبه نوشته بود طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لانکارنا و این شد که میرزا از عقائد سابق خود برگشت» !

«جناب بهمانی، در کوران مبارزات سیاسی خود، یکبار فرمان خاصی خطاب به طرفداران اش صادر کرد یکی از همراهانش به او گوشزد کرد که این فرمان، خطرات مهمی دارد و... ایشان گفت اگر امر امام زمان(عج) باشد چه؟» !

«مرحوم فلانی در فلان جا به دیدار امام زمان(عج) نائل آمد و حضرت به او فرمود: اُکتُب (بنویس) ... همین شد که ایشان توفیق یافت صدها کتاب بنویسد و سلطان المؤلفین شود» !

«علامه بهمانی فرمود مقام فلان شاگردم را کسی جز امام زمان(عج) درک نمی کند» !

و.........

جملاتی آشنا که مشابهاتش را فراوان شنیده ایم از افراد نادان! و اما توقیعی از حضرت صاحب الزمان(ارواحنافداه):

 

«بسم الله الرحمن الرحیم یا علی بن محمد السمری اعظم الله اجر اخوانک فیک فانک میت ما بینک و بین ستة ایام فاجمع امرک و لا توص الى احد یقوم مقامک بعد وفاتک فقد وقعت الغیبة التامّة فلا ظهور الا بعد اذن الله عزوجل و ذلک بعد طول الامد و قسوة القلوب و امتلاء الارض جوراً و سیأتی شیعتی من یدعی المشاهدة الا فمن ادّعى المشاهدة قبل خروج السفیانی و الصیحة فهو کاذب مفتر و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»

(کمال الدین، الصدوق ص516 . الغیبة، الطوسی ص395)

 «به نام خداوند بخشنده مهربان. ای علی بن محمد سمری! خداوند اجر برادران ات را درباره تو والا قرار دهد چرا که تو از امروز تا شش روز دیگر وفات خواهی کرد پس امور خود را جمع کن و کسی را وصی خود قرار نده که بعد تو جانشین ات گردد به زودی غیبت کامل شروع خواهد شد پس ظهوری در کار نخواهد بود تا خدا اجازه دهد و این بعد از دورانی طولانی خواهد بود که دلهای مردم سخت شود و زمین پر از ظلم گردد و به زودی کسانی نزد شیعیان من خواهند آمد و ادعای مشاهده من خواهند کرد آگاه باشید هرکس قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی، ادعای مشاهده من را داشته باشد دروغگو و افترازننده است و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»

 

1.از عبارت «و لا توص الى احد یقوم مقامک بعد وفاتک» استفاده می شود مقامی که برای چهار نائب امام عصر(عج) مطرح بوده دیگر برقرار نخواهد بود بنابراین هیچ کس نمی تواند ادعا کند از طرف حضرت مهدی(عج) برای شیعه، پیامی دارد و هرکس چنین ادعایی کند ادعای کذب و افترا بسته و گمراه کننده است

 

2.از عبارت «فقد وقعت الغیبة التامّة» برمی آید که غیبت کبری برخلاف غیبت صغری، نقص و قید ندارد اگر به لغت "تامّة" دقت کنیم می بینیم "تامّة" در مقابل "ناقصة" است یعنی غیبت قبلی، غیبتی ناقص بوده است و غیبت بعدی نسبت به نقص آن، تامّ است و کامل.. از طرفی می دانیم که در غیبت صغری نیز شیعیان، مستقیماً با حضرت ملاقات نمی کردند و دیدار و رابطه با حضرت مهدی(عج) مخصوص خواص و برگزیدگانی بوده است که به عنوان سفراء یا وکلاء یا نواب حضرت(عج) شناخته می شدند یعنی غیبت، نسبت به عوام، کامل بوده لکن نسبت به خواص، ناقص بوده است حال که قرار است غیبت کبری، غیبتی تامّة باشد باید همان نقصانی که در غیبت صغری مطرح بوده از بین رفته نتیجتاً دیدار، حتی برای خواص نیز ممکن نباشد بنابراین در غیبت کبری، دیدار خواص نیز در کار نخواهد بود

 

3.در عبارت «فلا ظهور الا...» لا نفی جنس داریم که مطلق ظهور را نفی می کند چه ظهور برای عموم و چه ظهور برای این و آن... معنای نهایی و حقیقی غیبت و یتیمی شیعیان و امتحان اهالی آن دوران و مدح مؤمنان نیز از همین بابت است که هیچ راهی برای ملاقات با امام(عج) نباشد و مردم، فقط به حجت های عقلی و نقلی خود موظف بوده و اهل حق به آثار باقی مانده از اهل عصمت متمسک شوند «فآمنوا بسواد علی بیاض» کمال الدین، الصدوق ص288

 

4.صفوة التوقیع و عصاره کلام این است «و سیأتی شیعتی من یدعی المشاهدة الا فمن ادّعى المشاهدة قبل خروج السفیانی و الصیحة فهو کاذب مفتر» به زودی بر شیعیان من کسانی خواهند آمد که ادعای مشاهده می کنند بدانید که هرکس قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی، ادعای مشاهده کند دروغگو و افترازننده است» در این عبارت، آنچه که نفی شده "ادعای مشاهده" است و نه "ادعای نیابت" که در سطور قبلی نفی شد و وجهی برای تکرار، به نظر نمی رسد بنابراین مطلق ادعای مشاهده چه ادعای عمومی باشد و چه نزد یکی دو نفر گفته شود و چه همراه با ادعای نیابت یا مقرون به پیام و امری از ناحیة مقدسة باشد و چه نباشد و... در هر صورت ادعای کذب و افترا بر ناحیة مقدسة می باشد

 

5.کسانی که می گویند «فلان آقا هیچ ادعایی نکرده و مدعی مشاهده محسوب نمی شود» توجه ندارند که امر از دو حال خارج نیست الف.ادعای مشاهده ب.عدم ادعای مشاهده! اگر آن آقا ادعای مشاهده کرده (ولو پیش یک نفر) در این صورت، مشمول طعن این توقیع قرار می گیرد و کاذب و مفتری نامیده می شود و اگر ادعای مشاهده نکرده دیگران چگونه فهمیده اند که او با امام عصر(عج) ملاقات کرده است!؟

 

6.فرض کنیم کسی با یک واقعه عجیبه! مواجه شد و احساس کرد آن کسی که ملاقاتش کرده، امام عصر(عج) بوده است بازهم فرض کنیم او به هیچ کس اظهار نکند و "مدعی مشاهده" محسوب نشود سؤالی که اینجا مطرح است این است که این شخص، روی چه دلیل و مبنایی می تواند احراز کند آنکه دیده است خود امام زمان(عج) است؟ کسی در پاسخ به این سؤال نوشته بود «یقین شخصی» ! آیا یقین شخصی فلان فرد، دلیل معتبر و قابل احتجاج و استناد است؟ اگر به یقین شخصی است همه انسانهای متضاد الدین و متناقض الفکر هم بر اباطیل خود یقین دارند چرا حرف آنان پذیرفته نمی شود؟ در مباحث علمی، آیا ملاک، دلیل و برهان است یا افکار شخصی و یقین های ذهنیتی؟

 

7.کسی می گوید «این روایت مال بیداری است و شامل خواب نمی شود» توجه ندارد که خواب افراد غیرمعصوم، اساساً اعتباری ندارد و نیاز نیست این توقیع، آن را ردّ کند چون خودش ردّ است! خواب، خواب است و منشأ آن خیالات می باشد بنابراین قابل استناد نیست

 

8.کس دیگری می گوید «روایاتی داریم که شما حضرت را می بینید ولی نمی شناسید» اگر چنین است پس چگونه گفته می شود فلان فرد، حضرت(عج) را دید و شناخت و به او گفت اُکتُب!؟ مضاف بر اینکه روایات متعددی داریم مبنی بر اینکه امام(عج) مردم را می بیند اما مردم، ایشان را نمی بینند مثلاً «فیراهم و لایرونه» الکافی ج1 ص338 «یری الناس و لایرونه» الکافی ج1 ص339 و همچنین روایاتی که حاکی از عدم امکان رؤیت بدن مبارک حضرت(عج) است مثلاً «لایُـری جسمه» الکافی ج1 ص333 «اماماً مظفراً مستتراً» الکافی ج1 ص343 و...

 

9.روایت شده خود وجود نازنین اش روحی فداه فرمود: «وجه بهره مندی از من در غیبتم مانند بهره مندی از آفتاب است آنگاه که ابرها آن را از دیده ها پنهان می کنند» (کمال الدین، الصدوق ص485) مثال بسیار رسا و تشبیه بسیار عمیقی است... خورشید در ورای ابر، مستقیماً دیده نمی شود لکن نور و روشنایی و گرما و فوائد دیگر آن محفوظ است و به مردم می رسد و مسلماً با شب فرق می کند یعنی برکات وجودی امام عصر(عج) و رأفت و رحمت و دعاء و خیر ایشان بر ما جاری است گرچه شخص ایشان دیده نمی شوند

 

10.آنچه که گفته شد به استناد اطلاق روایات و ادلّه حدیثی بود... اطلاق روایی و دلیل حدیثی را تقیید روایی و ظهور حدیثی، مقید می کند ولاغیر! فلذا نقل داستان و قصه و حکایت، دردی را دوا نکرده و چیزی را اثبات نمی نماید اگر روایات مستندی در تقیید این اطلاقات موجود باشد قابل طرح و تحقیق است و این جانب آمادگی بررسی آنها را دارم لکن نمی دانم چه اصراری هست که این همه ادلّه روایی به دلیل وجود چند داستان و حکایت، همگی به مذبح تأویل و تفسیر و معناهای من درآوردی برده شود؟ این روایات چه فرقی با هزاران روایت دیگر ما دارد که به معنای آنها اخذ می کنیم و ملتزم به آن می شویم؟ حال اینجا چه انگیزه ای برای ما ایجاد شده که با روایات ائمه(ع) چنین رفتاری می کنیم الله اعلم!

نظرات 23 + ارسال نظر
محمد شنبه 24 فروردین 1387 ساعت 17:32

با این حساب تمام رویات منقول بعد از شروع غیبت کبری جعلی است ؟
چون کسی چیزی ندیده که بخواهد حرفی نقل کنه !

در این خصوص به این آدرس رجوع بفرمایید
http://www.313amir.ir/?p=hekayat-e-royat-ya-rewayat-e-ghaybat
همیشه موفق باشید

محمد سه‌شنبه 20 فروردین 1387 ساعت 20:46

متن شما رو خوندم و از استدلال منطقی شما لذت بردم .
اما میخوام بشتر بدونم
یا حق

زنده باشید
در خدمت شما هستم
یاعلی

یک نفر جمعه 16 فروردین 1387 ساعت 17:29

بسم الله
حالا اصلا خود امام زمان وجود دارد؟ تحقیقات تاریخی که آن را رد می کند.

تا چه چیزی را تحقیق تاریخی بخوانیم!
محقق واقعی باشید!
یاعلی

یاسر یکشنبه 26 اسفند 1386 ساعت 00:05 http://yaser17.blogfa.com

اما حکایت تشرف آیت الله حجت که البته حکایت عجیبی است و ...الله اعلم.
اما آنچه من از حکایت ایشان در اختیار دارم جزوه و دست نوشته ایست که در شرح حال آیت الله حجت توسط پسرشان سید عبدلحسین حجت نگاشته شده است علاوه بر این ،جزوه مطالبی که در مورد آیت الله حجت نگاشته و چاپ شده است را نیز در بر دارد اما آنچه که در مورد تشرف است از دو کتاب کرامات صالحین و همچنین کتاب آثار الحجه(اگر اشتباه نکنم از محمد شریف رازی) نقل شده است که دو حکایت شبیه همند به غیر اینکه کتاب کرامات صالحین تشرفات را هفته ای یک بار ذکر کرده در حالی که کتاب آثار الحجه ذکر کرده "کسیکه خدمت حضرت(عج) مشرف می شوند" که من نقل کتاب آثار الحجه را که موثق تر است برای شما می آورم.

کتاب آثار الحجه-جلد اول ص ۱۶۶

""حکایت کرد برای این نگارنده جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج میرزا سید حسن برقعی رضوی قمی از جناب حجت الاسلام حاج شیخ محمود یاسری تهرانی که گفت:
در یکی از کتب ختمی را از مرحوم شیخ بهایی دیدم که فرموده اند:
هر کس این ختم را بگیرد و حاجتش روا نشود بمن و پدرم شیخ حسین عبد الصمد لعن کند.
این ختم را انجام دادم و بانتظار حاجت نشستم،ولی اثری ندیدم و جرات جسارت به شیخ را هم نداشتم و کم کم این موضوع از خاطرم رفت.
روز دوشنبه سوم جمادی الاولی ۱۳۷۲ ه ق به محضر آقای جنانی همدانی که دارای علوم غریبه و احضار ارواح و فنون عجیبه دیگر است رفتم.
او در کنار میز مخصوص خود نشسته و جمعی از اعیان و اشراف تهران که برای مسائل مهمه و مشکله خود مراجعه کرده بودند،منتظر پاسخ سوالات خود بودند.
من در کناری نشسته و متفکر بودم،که آقای جنانی گفت:
آقای یاسری! جناب شیخ بهایی حاضر است و میفرماید به آقای یاسری بگو "ختامه یوم الاحد"!
فورا منتقل شدم که ختم را اشتباه انجام داده ام...
پس از لحظه ای مجددا گفت:
شیخ میفرماید:
امروز از حال به بعد به سوالات شما پاسخ داده نخواهد شد و مجال ندارم،زیرا یکی از علماء بزرگ قم از دنیا رفته و ما باید باستقبال و پذیرایی ایشان برویم.
ما نگران شدیم و درخواست کردیم سوال شود که آن عالم کیست؟
روح مرحوم شیخ فرموده بود که:
آقای آقا سید محمد حجت،کسیکه خدمت حضرت ولی عصر عجل الله له الفرج مشرف میشوند!
اول ظهر بود که از منزل آقای جنانی خارج شدم و در ساعت ۲ بعد از ظهر رادیو ایران خبر فوت و ساعت فوت مرحوم حجت را اعلام کرد.و الله اعلم.""
...والله اعلم

یا علی


این حکایت را در کتاب شیفتگان حضرت مهدی(عج) به نقل از همین منبعی که نام بردید دیده بودم اما از خاطرم رفته بود که موضوع در خصوص مرحوم حجت بوده است
در هر صورت تشکر از بابت زحمتی که متقبل شدید
ان شاءالله به همه مطالب مورد پرسش شما خواهیم پرداخت
یاعلی

یاسر شنبه 25 اسفند 1386 ساعت 20:17 http://yaser17.blogfa.com

منظور از سوال دوم در واقع این است که ما عبارت "دیگر ظهوری در کار نخواهد بود" را به چند گونه می توانیم معنی کنیم؟
در واقع معنی ظهوری که حضرت(عج) قبل از غیبت کبری برای نواب اربعه داشته اند چیست؟
که این ظهور قبل از دوران غیبت شامل چند مساله می شود از جمله:
۱- نواب اربعه حضرت را مشاهده می کردند
۲- نواب اربعه به هویت حضرت که مشاهده می کردند آگاهی داشتند
۳- نواب اربعه می توانستند از طرقی با حضرت ارتباط بر قرار کنند و از ایشان سوال کنند و راهنمایی بخواهند و جواب بگیرند
۴-نواب اربعه به طور مشخص به عنوان نایبان خاص حضرت معین شده بودند
۵ -نواب اربعه وظیفه انتقال پیام حضرت(عج) را به شیعیان بر عهده داشته اند.(رساندن پیام به طور عمومی نه خصوصی) در واقع نواب حضرت اجازه انتشار پیام ایشان را به عموم شیعیان داشته اند.
حال با این توصیفات شاید بتوانیم درک بهتری از معنی غیبت تامه و غیبت ناقصه داشته باشیم.
اما سوالی که مطرح می شود این است که آیا حضرت بر طبق این حدیث ظهور و امکان مشاهده شان را به طور مطلق رد کرده اند؟
و یا امکان ظهوری را قبل از خروج سفیانی و ... رد کرده اند که مشتمل بر تمامی موارد بالا باشند؟
به خصوص موارد ۴و ۵ که بی شک اگر کسی چنین ادعایی کند طبق فرمایش حضرت دروغ گو و افترا زننده است اما اگر فقط شامل موارد ۱ و ۲ شود چطور؟؟ آیا حضرت آن امکان را هم به طور مطلق رد کرده اند؟
در مورد ۳ هم اگر ادعای عمومی کنند قطعا شامل این حدیث می شوند و دروغ گویند اما اگر صرف سوال و جواب و راهنمایی به صورت خصوصی و نه شامل پیامی برای عوام باشد چطور؟؟

به خصوص که در بعضی داستانها حضرت بعض فقهایی را که در هنگام مطالعه و بررسی و صدور فتوی دچار سرگردانی و حیرت شده بودند راهنمایی کرده و به کتب حدیث و یا آیاتی از قرآن اشاره کرده اند تا آن شخص بتواند به نتیجه قطعی در صدور فتوی بر اساس آن احادیث و آیات برسد.

ضمن این که مطلب زیر را هم در سایت آیت الله بهجت در بخش استفتاء و در موضوعات گوناگون یافتم که می آورم:

"" در توقیع شریف خطاب به جناب على بن محمد سمرى ـ رحمه‏اللّه‏ ـ آمده است: «وسیأتى مَن یدّعى المشاهدة... فکذّبوه» این جمله با ملاحظه‏ى قضایایى که در کتاب‏هاى بحارالانوار و غیره تحت عنوان: «فیمن فازبلقاء الحجّة ـ علیه‏السّلام ـ » نقل گردیده است، چگونه قابل توجیه است؟

ج. به قرینه‏ى مقام، منظور در توقیع نحو مشاهده‏ى در نیابت خاصّه است.""

حکایت آیت الله حجت را هم ان شاءالله خواهم گفت.
موفق باشید

متشکرم
حکایت را هم اگر قبل از نگاشتن پست، بفرمایید بهتر است
یاعلی

یاسر شنبه 25 اسفند 1386 ساعت 00:56 http://yaser17.blogfa.com

با نام خداوند رحمن و رحیم
سلام بر جناب امیر
مطالبی که فرمودید بسیار قابل تامل است
منتهی سوالی که ذهن مرا بسیار به خود مشغول کرده روایتها و داستانهای بسیاری است که در مورد مشاهد حضرت(عج) گفته و شنیده شده است و چه بسا چاپ و تکثیر هم شده است
اما چند نکته ای که می خواهم از شما بپرسم این است که:
۱-آیا امکان مشاهده حضرت اساسا امکان دارد یا خیر؟ولو به همراه ادعا باشد یا نباشد آیا اساسا این احتمال وجود دارد یا خیر؟
۲- در ضمن حدیثی که فرمودید از عبارت "پس ظهوری در کار نخواهد بود" آیا میتوان احتمال داد که معنی "ظهور"،ظهور پس از اتمام دوران غیبت کبری باشد قبل از خروج سفیانی و... و نه ظهور به معنی "رویت قبل از اتمام دوران غیبت"؟؟ چنانکه در ادامه حدیث به این مطلب اشاره شده است، آیا معنی ظهور و امکان رویت را می توان یکی دانست؟

۳-در مورد خواب روایاتی داریم که خواب یک هفتادم پیامبری است و اساسا نمی توان رویای صادقه را انکار کرد،که البته و صد البته خواب و رویا به هیچ وجه حجت نیستند اما در عین حال خالی از اعتبار هم نیستند چنانکه بنابر روایاتی که هست حداقل به اندازه یک هفتادم وحی اعتبار دارد فلذا امکان مشاهده حضرت(عج) و دیگر معصومین(ع) و حتی امکان مشاهده اموات (چنانکه در مفاتیح برای آن دعاهایی نیز آورده شده است) در عالم رویا وجود دارد.
۴-آیا منظور از "ادعای مشاهده" مشاهده به طور مطلق است(البته حداقل اگر در خواب امکان مشاهده باشدکه طبیعتا مطلق نیست) و یا منظور ادعای داشتن مشاهده و نیابت از حضرت بسان نواب اربعه در دوران صغری یا ادعای داشتن پیامی از طرف ایشان؟
۵-و آیا امکان مشاهده حضرت در صورت خواست خود حضرت(عج) وجود دارد یا خیر؟

۶-اینکه چگونه می توان خبر مشاهده را فهمید بدون اینکه شخص ادعای مشاهده کند این احتمال وجود دارد که شخص موفق به دیدار شده است و آنرا در مطالب و خاطرات شخصی خود پنهان داشته و سپس پس از مرگش به دست دیگران افتاده باشد.البته مشاهده به طرق دیگری هم نقل شده است که مبتنی بر ادعا نمی باشد (مثلا در مورد آیت الله حجت) که اگر خواستید بیان میکنم.

۷-اما مساله آخر این است که این داستانها فقط به فلان علامه و فلان ملا و فلان عارف محدود نمی شود بلکه در مورد بسیاری از فقها و مراجع تقلید شیعه نقل شده است چنانکه برای نمونه می توان از شیخ مفید،شیخ انصاری، و سید ابولحسن اصفهانی نام برد.
ضمن اینکه اینگونه داستانها(البته اگر ادعای نیابت خاص و داشتن ارتباط با حضرت را از آنان جدا کنیم) آیا باعث بر محکمی اعتقاد شیعیان و حتی غیر شیعیان بر موجودیت و زنده و سالم بودن حضرت(عج) نمی شود؟ به خصوص که در مورد داستانی که از سید ابولحسن اصفهانی در سرداب مقدس نقل شده است رویت حضرت باعث بر گرایش و پذیرفتن تشیع شخصی شده است.(البته نمیگویم دلیل بر اعتقاد میشود بلکه میگویم باعث محکمی اعتقاد میشود)

سلام
مطالبی که در پرسش های مفیدتان مطرح کردید شایسته یک پست مستقل است
ان شاء الله ظرف همین چند روز آخر سال و تا قبل از سال جدید یک پست در سایت ۳۱۳ امیر خواهم گذاشت در پاسخ
فقط شما دو کار انجام دهید
اول اینکه پرسش دوم تان که برای من مبهم است را با الفاظ دیگری تکرار نمایید
دوم اینکه آن حکایت مربوط به مرحوم آیت الله حجت را هم بفرمایید
موفق باشید

سلام
بروزم : موانع فهم حدیث!

سلام
ایّدکم الله

.. شنبه 27 بهمن 1386 ساعت 14:40

اونو ازینجا کپی کرده بودم براتون:
http://www.rahpouyan.biz/p1/special/moharam86/

صحیح نیست هر مطلبی هرجایی دیده شد انسان آن را کپی و نشر کند
مراقب مسئولیت شرعی خویش باشید
موفق باشید

جواد جمعه 26 بهمن 1386 ساعت 02:16 http://www.noqteh.ir

سلام
دیروز یک آفی به دستم رسید که شاخ درآوردم:
الهی ای خدای من ، من به بهشت تو طمعی ندارم و از دوزخ تو
نمی هراسم.محرک من در این عالم فقط عشق توست،مرا بسوزان خاکسترم را به دست باد بسپار؛اما لحظه ای مرا از خود دور مکن.ای خدای بزرگ من تاجر پیشه نیستم،من به خاطر تجارت دنبال تو نیامده ام. (امام علی علیه السلام)

الله اکبر! دروغ بستن به امام آن هم در روز روشن. بیشتر شبیه حرفای عاشقونه دختر و پسراست.

از فرستنده اش می پرسم این مزخرفات چیه؟ میگم مطمئنم اینو امام نگفته. میگه من اگه جای شما بودم اینقدر با قطعیت در مورد حرفای امام نظر نمی دادم.
خب الحمدلله که جای من نیستی.

راستش خیلی وقته که میترسم عجل لولیک الفرج بگم. اما آدم وقتی اینا رو می بینه ...
به امید ظهور مولای "مظلوم"
یا علی

سلام
کار این جماعت بت پرست، بسی جالب و درس آموز است!
شما نمی توانید با قاطعیت درباره کلام امام معصوم(ع) سخن بگویید ولی آنها می توانند!
خدای جالبی دارند خدای شان مکان دارد که از دوری اش فغان می کنند و محدودیت و وصف دارد که می توانند او را حس کرده و عاشقش شوند
خدای شان بسی شیرین و دلپذیر است! (انگار بجای رَبّ السموات و الارض، رُبّ دلپذیر است!)
با خدای شان محشور شوند در قعر جهنم ابدی
*(انّکم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم انتم لها واردون)* الانبیاء آیه98
یاعلی

مریدنور پنج‌شنبه 25 بهمن 1386 ساعت 20:19 http://oridenur.blogfa.ir

الله مدد.الحمدلله رب العالیمن...

.. پنج‌شنبه 25 بهمن 1386 ساعت 20:19

من احب شیئا لهج بذکره:

کسی که چیزی را دوست دارد ذکر او را می کند

یعنی دائما در زبانش از ذکر خدا,ذکر محبوب,ذکر معشوق می گذرد.حتما شنیدید که مجنون قیس عامری در زمان امام سجاد وجود داشتند .مجنون و لیلی که همعصر امام سجاد بودند.گفته می شود روزی امام سجاد می گذشت دید که مجنون نشسته و برخاک مدام با نوکِ دست می نویسد لیلی! و اینقدر گریه می کند که آب, این لیلی را می شوید و باز جای دیگری می نویسد.آقا اومدند بالای سرشون و سوال کردند که مجنون در وقایعی که در عاشورا و در خلافت امیرالمومنین اتفاق افتاد به نظرتون حق با کی بود؟؟؟ می گویند مجنون گریه کرد و گفت حق با لیلی بود.گفته می شود امام تبسمی زدند و فرمودند این لیلی که این مجنون می گوید مادر ما حضرت زهرا(س) است...

احوال شما احیاناً خوب است!؟
به کامنت برادر عزیزم جواد و پاسخ این جانب، توجه بفرمایید و به معصومین(ع) دروغ نبندید
از خدا بترسید که فرهنگ بت پرستی (عشق و عرفان) را به نام دین و تحت لوای تشیع، نشر کنید (بدعت)
موفق باشید

امیر چهارشنبه 24 بهمن 1386 ساعت 17:14

سلام علیکم
بفرمایید که فرق بین مشاهده و رویت چیست؟
در توقیع ادعای هرگونه مشاهده منتفی است؟اما آیا نمی شود کسی حضرت را ببیند و ادعا نکند؟
لازم به ذکر است که سوالات بنده صرفا جهت روشن شدن مطالب می باشد.

سلام علیکم و رحمةالله
1.رؤیت به مطلق "نگاه" گفته می شود چه نگاه چشمی و چه نگاه غیرچشمی مثلاً تعقلی و... از این روست که وقتی کسی مثلاً به مسأله ای علمی در عرصه تعقل خود "نگاه" می کند و "نظر"ی می دهد گفته می شود "رأی" او چنین است لکن "مشاهده" خاصاً به نگاهی گفته می شود که با چشم عادی باشد (رءاه بعینه)
2.طبق توقیع مبارک، مطلق ادعای مشاهده، موجب تکذیب فرد مدعی است چه عمومی ادعا کند و چه پیش یکی دو نفر و مشاهده اش هم به هر کیفیت باشد
3.در خود توقیع (اوائل آن) مشاهده بدون ادعا هم رد شده است (فلا ظهور) در روایات دیگر هم که در بند هشتم عرض شد، مشاهده کلاً رد شد چه با ادعا و چه بی ادعا
بر فرض اگر این روایات هم نباشد، شخص، از کجا و روی چه دلیلی می تواند یقین کند آنکه دیده خود حضرت(عج) بوده است؟
موفق باشید

مریدنور چهارشنبه 24 بهمن 1386 ساعت 15:49 http://moridenur.blogfa.ir

ارادت.خب بنا به عقل مصلحتی بزدلی هم نوعی شجاعت است.خدا وند خیر کثیر به حضرتعالی عنایت کند.جای تعجب هم ندارد با این همه کثافت در گفتار که منبعث از ذهن سرشار شماست نسبت به اهل یقین نتوانید بهره ای هرچند اندک از آفتاب رحمانی ببرید.استدعا دارم باز بگذارید تا بیش از این مرهون الطاف کثیره اخوان ضاله قرار بگیرید چون در تامین حجت عقلی شما و سایر مخالفین همکاری صمیمانه داشته باشیم.باشد اقدام ناپسند ما بدل سیئات شما باشد به حسنات.هست خدمت شما اگر لطیفه عقلی نوینی در باب کامنتهای بنده دارید.

فیض سه‌شنبه 23 بهمن 1386 ساعت 21:40

سلام..با اجازه، یه سوال متفرقه دارم:
گرانفروشی شرعا حرامه؟

سلام
فی نفسه خیر
موفق باشید

مسیح ۳۱۳ سه‌شنبه 23 بهمن 1386 ساعت 11:49 http://masih313.parsiblog.com

امیر الان داشتم مطالب سایتت رو میخوندم - اجرت با امام حسین -
خطبه ابطال عارفین - - - - دوست عزیز مگه رجاء بدون خوف ممکنه ! یا خوف بدون رجاء
تا لحظه ادراک خوف رجا کنار همند و تنها در لحظه ای که شما ادراک کردید . خوف شما از بین میره .
اگه خواجه عبدالله انصاری اون مطلب رو میگه ایشان غرق رحمت و فیض اللهی و لی توی همون مرتبه هم پر از امیده ولی خوف هم داره ./

تشکر از دعای خیرتون
عرض شود که بنده کاری به خواجه عبدالله انصاری و گفته هایش ندارم اصلاً نمی دانم در این مورد چه گفته است!
آنچه که از مکتب اهل بیت علیهم السلام استفاده می شود این است که خوف از جهنم و رجاء به بهشت، دو بال اصلی حرکت ایمانی مؤمن است و کسانی که تحت عناوین عارفانه نظیر طلب وصال و شهود معشوق و... اهمیت بهشت و جهنم را پایین می آورند از خط اصیل اهل بیت(ع) گمراه می باشند
http://www.313amir.ir/?p=anbiya-e-mozdur-wa-orafa-e-waleh
آن نوشتار خطبه ابطال عارفین هم برای توضیح همین معنا بود که متقین به تعریف کلمات منقول از امیرالمؤمنین(ع) کسانی هستند که شدیداً به بهشت و جهنم می اندیشند و مداماً فکرشان مشغول آن است خوف از جهنم بر روح شان سیطره دارد و طمع به بهشت بر وجودشان غالب شده است و با ادراک و وصال و عناوین ساختگی مشابه آن هم این سیطره از بین نمی رود
جعلناالله منهم
یاعلی

سما سماواتی سه‌شنبه 23 بهمن 1386 ساعت 01:58

سلام علیکم جناب استاد

از پاسخی که به جناب مرید نور ، نور چشم اهل عرفان، فرمودید بسیار مشعوف و مفیوض گردیدیم.

وفقکم الله.

سلام علیکم
شعف تان مستدام و ایام به کام
یاعلی

فیض دوشنبه 22 بهمن 1386 ساعت 21:32

سلام و تشکر فراوان.
در ادامه سوال قبلی،‌ اضافه میکنم که...شرکت در مجالس ختم ناحیه که گوشه و کنار برگزار میشود، آیا ارزشی دارد یا خیر؟ یعنی آیا مضامین این زیارت دور از واقعیت است و اعتباری به آن نیست؟ یا اینکه میتوان با آن به قصد رجا، حضرت سید الشهدا علیه السلام را زیارت نمود؟

سلام
"ختم ناحیه" عبارت بی اساسی است... به عوام که این نامها را از خودشان می سازند می گویم مگر زیارت ناحیه، قرآن است که مطلق خواندن و ختم آن هم ارزشمند باشد؟ زیارت ناحیه، عمدتاً سلام بر اولیاء خدا و امام مظلوم مان و یاران شهیدش علیهم السلام می باشد بعلاوهء دعا و حاجت خواستن از خدا و... بنابراین صرف ختم آن، فی نفسه ارزش خاصی ندارد مگر به عنوان کلیت زیارت و دعا و با توجه و قصد معنی آن خوانده شود بدون قصد خصوصیت
موفق باشید

احمد دوشنبه 22 بهمن 1386 ساعت 20:16 http://pigeonofharam.parsiblog.com/

سلام
ممنون از مطلبتون.
عبارت «یا رب الحسین! بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجه» آیا سندی دارد؟

سلام بر برادر خراسانی مان
خصوص این عبارت در هیچ یک از کتب معروف حدیثی شیعه وجود ندارد چه رسد به سند، لکن از آنجا که مضمون آن مشکل خاصی ندارد به کلیت دعاء می توان آن را خواند
موفق باشید

مریدنور دوشنبه 22 بهمن 1386 ساعت 10:13 http://moridenur.blogfa.ir

الله مدد.ارادت استاد.البته پیگیر مطالبتون هستم منتهی جهت اطلاع تا وقتی به خودتان این شهامت روندین که کامنت رو باز بزارین تا مورد لطف و عنایت کثیر مراجعین قرار بگیرین و خدای نکرده در قبال بعضی از کامنتهای تند و ... که حتما تعدادش کم هست و میشه به اغماض از کنارش گذشت صواب عقل نیست نظربدیم.

تحیت
این جانب نمی دانم علت اصرار شما بر باز گذاشتن کامنتها چیست؟ آیا تاکنون کثیری کامنت تند و توهین آمیز و مملو از فحش، در این وبلاگ و وبلاگ سابق ملاحظه نکردید که بی هیچ سانسوری عمومی شدند؟ گمان کردید بنده از فحش شنیدن به خود می ترسم؟ خیر! خودتان هم این را می دانید و سیره حقیر در اداره وبلاگهایم جز این نبوده است البته تلخی ذائقه، با ترس، تفاوت دارد و حساب آن جداست و همچنین تهمت و شیطنت و شرارت و... نیز برخورد خاص خود را می طلبد لکن نسبت به فحش شخصی، تاکنون بنده مانع نشده ام... با این حساب، علت این اصرار ناموجه از سوی شما چیست الله اعلم!
بهرحال بنده ضمن تشکر از محبت شما به وبلاگ بنده، هیچگونه اصراری بر کامنت گذاری شما یا هرکس دیگری ندارم
هرطور صواب عقل است رفتار کنید
موفق باشید

فیض دوشنبه 22 بهمن 1386 ساعت 00:16

با عرض سلام و سپاس فراوان...فیض بردیم!
اگه ممکنه لطفا درباره اعتبار زیارت ناحیه مقدسه هم توضیحاتی بفرمایید.
میگویند سید بن طاووس شخصا این عبارات را از ناحیه حضرت دریافت کرده است، آیا میتوان گفت که این مطلب کذب محض است؟

سلام و فیض تون مستدام
این مطلب که درباره ابن طاووس گفته شده مسلماً از مزخرفات می باشد
حالا گذشته از آنچه در این نوشتار، درباره ردّ رابطه با مولانا المهدی (روحی فداه) عرض شد مشکل دیگری هم وجود دارد آن هم اینکه ابن طاووس، متوفای 664 قمری (قرن 7) می باشد در حالی که چند ده سال قبل از او، جناب محمد بن جعفر المشهدی که در قرن ششم زندگی می کرده است زیارت ناحیه را در کتاب المزارالکبیر خود نقل کرده است البته نقل ایشان مرسل است و سند ندارد (المزار الکبیر ص496) لکن مدعی است این زیارتی است که توسط یکی از افراد واسطه، از ناحیه مقدسه صادر شده است بنابراین معنی ندارد چند ده سال بعد، ابن طاووس خود حضرت(عج) را ملاقات کرده و زیارت را حین ملاقات اخذ کرده باشد
همچنین جناب مجلسی در بحارالانوار، زیارت ناحیه را نقل کرده و مدعی است در المزار شیخ مفید موجود بوده (بحارالانوار ج98 ص317) و این مطلب، روشن است که شیخ مفید متوفای 413 حدود سه قرن قبل ابن طاووس بوده است
البته ناگفته نماند که در چاپهای متداول المزار شیخ مفید، زیارت ناحیه معروفه موجود نمی باشد و ای بسا نسخهء نزد مجلسی، حاوی مطالبی بیش از نسخه های فعلی بوده باشد لکن بهرحال، نقل مرسل است و قابل استناد نیست
موفق باشید

امیر یکشنبه 21 بهمن 1386 ساعت 20:13

به نام خدا.سلام.متشکر از پست خوبتان.

سلام
زنده باشید
یاعلی

عبدالرحمن یکشنبه 21 بهمن 1386 ساعت 18:22 http://heart-wrote.blogfa.com

سلام ... خدا با شماست.
-----------------------------
فکر کنم یک بار دیگر هم این سوال رو از شما پرسیده باشم.
-----------------------------
من اینجوری می فهمم که :
کسی ادعای مشاهدی من را خواهند کرد .... دروغگو و افترازننده است.

یعنی اگر کسی بگه من میتونم امام زمان رو ببینم دروغگوست و کسی که بگه من قبلا در فلان موقعیت دیدم حتما دروغگو نیست.
منظورم ادعایی که اختیاری را برای بیننده قائل شود نفی می شود نه دیدار بدون اختیار بیننده.

سلام
خب همین قید که در فرمایشتون اومده به چه دلیل؟
در توقیع می فرماید {ادعای مشاهده} و این مطلق است (چه ادعای مربوط به گذشته و چه حال و چه آینده)
روی چه مبنا و دلیلی می فرمایید ادعای مشاهده مربوط به قبل رو شامل نمیشه و مخصوص ادعای مشاهده در حال و آینده است؟

خادم الرضا علیه السلام یکشنبه 21 بهمن 1386 ساعت 18:04 http://ala.mihanblog.com

جزاکم الله خیرا و حفظکم من شر اعدائه.
میگم خب شاید سفیانی خروج کرده و صیحه ای هم بوده و ما خبر نداریم!!!

آمین و حفظکم ایضاً!
صیحه که خب نه، اما شیهه فراوان است چرا که اسب، بسیار است!
یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد