کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

چشتیه

چند شب پیش، یکی از مؤمنین که عازم مشهد بود برای کاری نزد اینجانب آمد... در اثنای صحبت، سخن از لاله زاری شد و لعن بر سر قبرش اما نخودکی (که او نیز در حرم رضوی مدفون است) فراموش شد البته فراموش‌شدنی که موجب شد یک امر فراموش شدهء از چند هفته قبل به خاطرم بیاید:

بیان مطالبی دربارهء سلسلهء صوفیهء چشتیه

لینک را به زیور کلیک آراسته نمایید!

نخودکی صوفی

نظرات 16 + ارسال نظر
علی چهارشنبه 24 تیر 1394 ساعت 12:15

سلام
خسته نباشین
لطف کنین انحرافات نخودکی رو برام بزارید

درویش یکشنبه 15 فروردین 1389 ساعت 04:36

نه . واقعا خاک بر سرت .

آنتی درویش چهارشنبه 20 شهریور 1387 ساعت 15:38

درویش جان!
این جمله ات رو بنویس رو همون پوست پلنگ و بزن به دیوار اتاقت جایی که همیشه چشمت بهش میفته!

درویشی نشسته بر پوست پلنگ یکشنبه 17 شهریور 1387 ساعت 15:59 http://4choob.blogfa.com

لعن علیک وعلی ابیک و علی امک .

امیرچ یکشنبه 10 شهریور 1387 ساعت 11:47

به نام خدا.
سلام.
درباره ی نخودکی از یک سایت مطلبی دیدم که آن را کپی می کنم.
(فرزند ایشان می گوید:
در یادداشتی از ایشان چنین دیدم:

نیست علمی که مرا نیست در آن استقصا
ای بسا گنج که خوابیده به ویرانه ما است )
چقدر فروتنی و واقع بینی!!!!!!!!!!

تعجب می کنم بعضی مدعیند که حق را توسط قرآن و معصوم می شناسند و بعد هرچه از قرآن و کلام معصوم برایشان دلیل آورده می شود باز حرف خودشان را می زنند.توجه نمی کنند که بحث بازی الفاظ و لقب این گروه و آن گروه نیست بلکه حق هرچه باشد باید از همین دو منبع و با تعقل درست و منطقی بدون هیچ پش فرض قبلی و یا تاثیر احساسات هندی و شرقی و یا انحرافات جنسی غرب و شرق گرفته شود.
موفق باشید.

سلام
شکر الله سعیکم

غریبه شنبه 9 شهریور 1387 ساعت 16:37

سلام
جناب عبدالرحمن
مکتب تفکیک هم خود فلسفه ای است هر چند از این نام فراری باشد. حالا در فلسفه صدرائی نفس را به گونه ای تعریف میکنند و در فلسفه میرزائی (همان مکتب تفکیک) به گونه ای دیگر (النفس فاقد بذاتها لذاتها)؛ آنها وجود حقیقی و ظلی قائل می شوند، اینها نوری الذات و مظلم الذات، آنها علم و عالم و معلوم یکی می دانند اینها خیر؛ آنها برهان می آورند اینها وجدان میکنند و الی ما شاءالله مسائل مختلف. حال یکی مشائی است و یکی صدرائی و یکی هم میرزائی. حال شما بگو مکتب میرزا همان خود خود دین است. کو دلیل؟ کو اثبات؟

سلام

عبدالرحمن چهارشنبه 6 شهریور 1387 ساعت 14:19 http://heart-wrote.blogfa.com

سلام ... خدا با شماست.
-----------------------------
۱- کلیک کردم نیامد گویا سایت ۳۱۳ مشکل داره یا سرورش دان شده .
۲- این غریبه آیا میدونه در مکتب تفکیک چی از چی تفکیک شده ؟ اگه نمیدونه یک سری سایت آیت الله سیدان (مد ظله العالی )‌بزنه بعد ان شاء الله همچین حرف های عجیب و غریبی رو بزنه.
----------------------------
به امیددیدار

سلام بر برادر خراسانی مان
ظاهرا در این ایام، اختلالات مختصری در سرور ایجاد شده که البته موقتی است چرا که بعضی دوستان اهل فن که این مورد را کشف کرده و به بنده اطلاع دادند خودشان بیان کردند که مشکل اجمالاً مرتفع شده است
یاعلی

امیر (مدیر وبلاگ) چهارشنبه 6 شهریور 1387 ساعت 10:37 http://kahf.blogsky.com

به نام خدا و سلام
دو سه روز خدمت دوستان نیستم
پاینده باشید

غریبه سه‌شنبه 5 شهریور 1387 ساعت 18:51

سلام
خوب است بعد از کوبیدن و انهدام فلسفه و عرفان! به سراغ کوبش مکتب تفکیک و انجمن حجتیه بروید.
راستش من تا الآن دو احتمال درباره شما می دادم، یکی از آنها این بود که از تفکیکیان سرسخت باشید که ظاهراً نیستید. احتمال دوم بماند.

سلام
کوبیدن و انهدام!؟ شما به مطالبی نوشتاری و عادی که صرفاً یک عده از مؤمنین را وادار به فکر می کند می گویید کوبیدن و انهدام؟
مسؤول کوبیدن و انهدام ضلالت به معنای حقیقی و تامّة، بنده و دهها مرتبه بزرگتر از بنده نیست بلکه همان است که در وصف مبارکش می گوییم ربّ عجّل لولیک الفرج
یاعلی

امیرچ سه‌شنبه 5 شهریور 1387 ساعت 16:14

به نام خدا.
سلام.
چند روز پیش تو وبلاگ یه کافری ، یه کافر دیگه کامنت گذاشته بود که قسمتی از آن را در پرانتز کپی می کنم:
(خیلی ها هم فکر میکنند که بزرگان نام برده مسلمان شیعه اثنی عشری بودند!ولی ایا واقعا این گونه هست؟مسلما خیر زیرا زمانی که اشعار مولوی،حافظ و سعدی را درباره قران میخوانیم میبینیم که تضادهای زیادی بین این بخشها و بخشهای ستایش امیز از اسلام وجود دارد.حال اینکه بخشهای ستایش امیز از اسلام تحریف ملایان بوده یا خیر نیاز به مطالعه و بحث زیادی دارد.فردوسی بزرگ نیز بیش از هر چیز بر خرد و خرد ورزی سفارش نموده اما باز هم این مسلمین پوچ گرا سعی میکنند که از وی یک شیعه و عاشق اسلام بسازند و یا از جوینی.جوینی بزرگ میگوید:
گشودم قران با زر ناب و الماس زرین تا ببینم چه اید ز باز خرد گشودنی باز افرین
ولی نیافتم زان گاهی اندرون جز سیاهی که ماتمم برد غرق سیاهی
انوقت این اقایون سعی میکنند وی را یک معتقد به حکوکت الله نشان دهند.)
ادامه ی عرایضم:
بنده به هیچ وجه با کسانی که حافظ را طرفدار اسلام می دانند صحبتی ندارم چون دیگر خسته شده ام از چشمان بسته ی این افراد.
مقصود بنده از نوشتن این کامنت این است که چرا وقتی با چنین افرادی(کامنتگذار فوق الذکر) مواجه می شویم ، می خواهیم بگوییم نه باور بفرمایید آقای کافر که حافظ و جوینی و امثالها طرفدار اسلام بودند.صبر کنید ، شما اجازه بدهید ، بنده توضیح می دهم.
و یا چرا احکام را تحریف می کنند؟واقعا مهم است که فرومایه هایی چون این شخص کامنتگذار حکم خدا را بپذیرند یا نپذیرند؟
جالب است وقتی به بدعتگذارانی که در این مواقع موتور بدعتشان روشن می شود و با دور موتوری باور نکردنی شروع به تولید بدعت می کنند تذکر می دهی که این کار نکنید ناگهان خودشان را فرشته ی نجات دین خدا معرفی می کنند.
موفق باشید.

سلام و تشکر از بیان مطالب دردمندانهء شما

عبدالحیدر سه‌شنبه 5 شهریور 1387 ساعت 09:57

بسم الله

آیا روایتی که فرمودید‌‌ (کل رایة ترفع قبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله عزوجل) از نظر سندی صحیح می باشد ؟‌

همانطور که می دانید نگرش های متفاوتی میان علما در رابطه با سیاست در زمان غیبت وجود داشته است. بعضی با استناد به این حدیث و ما اشبهه قائل به عدم قیام و انقلاب در زمان غیبت هستند. و بعضی نیز قائل به تداخل در امور سیاسی می باشند از باب امر به معروف و نهی از منکر و احیای احکام الهی.

دوست داشتم نظر جنابعالی را بدانم. اگر قائل به نظریه عدم قیام هستید این شبهه ای را که علمای قائل به نظریه دوم مطرح می کنند چگونه جواب می دهید. آن ها می گویند:‌‌ شارع مقدس راضی به تعطیل احکام نمی باشد و عدم قیام و ایجاد حکومت موجب تعطیل بسیاری از احکام می شود.

با تشکر.

طبق مبانی متداوله رجال شیعه، روایت مذکور، صحیحه یا دست‌کم، موثقه است
نظر این‌جانب، تفصیلات و قیود متعددی دارد که جای طرح شان اینجا نیست لکن کسانی که قائل به نظریهء عدم شرعیت قیام و نهاد سیاسی جهت اقامهء حدود الهیه و احکام شرع در عصر غیبت هستند از آن شبهه که نقل کردید چنین جواب می دهند که:
رضایت شارع مقدس را با ملاکات استحسانی نمی توان بدست آورد بلکه ملاک نص است آنچه از نصوص به دست می آید آن است که این احکام را خدا برای اجرا در جامعه نازل کرده اما اجرای ناقص و نیم بند آن را در حکم عدم اجرا بلکه اضرّ از عدم اجرا می داند فلذا اگر شرایط برای اجرای صحیح و کامل آن (بدون دخالت عوامل و مصلحتهای مقیدکننده) وجود داشته باشد خود معصوم زودتر از دیگران این امر را می فهمد و قیام خواهد کرد و اجرا خواهد نمود و اگر شرایط اجرا نباشد افرادی که خودسرانه و به خیال اجرا، قیام کرده اند نه تنها امری پیش نخواهند برد بلکه مطلب را خرابتر و ابتر و ناقص خواهند نمود و بر همین اجرای ناقص که بسیار از حقیقت اسلام دور است نیز لباس اسلام خواهند پوشاند که عین بدعتگذاری می باشد
موفق باشید

ناشناس دوشنبه 4 شهریور 1387 ساعت 18:00

سلام-"انجمن خیریهء حجتیهء...."
نظر شما مشخصا درباره انجمن حجتیه چیست؟بعضی از انحراف این انجمن می گویند که قائل به ترویج فساد در زمین (یا بی تفاوتی نسبت به مفاسد) برای ظهور امام عصر(عج) است...!

سلام
سخن گفتن از نهادی مذهبی که چند دهه در عرصهء اجتماعی ایران، فعالیت مؤثر فرهنگی داشته و تحلیل و بررسی تفصیلی و علمی ِدعاوی آنان و نقد و بررسی نقاط مثبت و منفی رویکردشان، مجالی فراخ تر از این مقام را می طلبد لکن درخصوص آن مورد که به آنان منتسب شده به صراحت عرض می کنم که کذب محض است و هیچ یک از این آقایان تا آن مقدار که اینجانب در تعامل با ایشان احراز کرده ام معتقد به چنین مطلبی نیستند
در این جهت شاید بتوان سخن آنان را در یک سطر خلاصه کرد که روایتی صحیحه است: کل رایة ترفع قبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله عزوجل و این صرفاً مربوط به عدم شرعیت قیام و تشکیل نهاد سیاسی و... است و نه مطلق فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و ترویج معالم دین و نهی از منکرات در حد توان
یاعلی

عبدالحیدر دوشنبه 4 شهریور 1387 ساعت 17:31

بسم الله

از شما به خاطر بیان این مطالب ارزشمند (مخصوصا مقاله نخودکی صوفی) بسیار متشکرم.

حقیر بعد از خواندن مقاله سخنان تفکیک نوشته ایت الله میلانی حفظه الله واقعا تعجب کردم که چطور می شود این اقایان تفکیکی با این همه ادعای ضد فلسفه و عرفان اما سخنانشان شبیه همان گمراهان می باشد.

ایت الله میلانی در همان مقاله می نویسند:

(( از حضرت ایت الله شیخ محمد حسین اصفهانی نقل میشود که جناب آمیرزا مهدی اصفهانی همان مطالب عرفا و فلاسفه را به عنوان مخالف فلسفه و عرفان به دیگران تحویل می دهند.
دیگری از مراجع تقلید قم فرمودند:‌بنده در درس مرحوم میرزا مهدی اصفهانی بودم و دیدم که ایشان همان حرف های فلاسفه را می زنند به مرحوم شیخ هاشم قزوینی که در کنار ایشان نشسته بودم گفتم: ایشان که همان حرف های فلاسفه را می زنند. ایشان گفتند: آخر درد ما هم همین است! گفتم پس بروید و به ایشان بگویید. گفتند: شما بروید و بگویید. من پس از اتمام درس به جناب میرزا گفتم: حرف های شما که همان حرفهای فلاسفه است. گفتند: از نظر بحثی اشکال وارد ولی شما باید این مطالب (یعنی حدوث عالم) را شهود کنید ! گفتم: مقام مقام شهود نیست و البته این ها هم که پیرامون شما را گرفته اند متخیلند...))

از خواندن این مطلب حقیقتا تعجب کردم !

همچنین از یکی از اساتید حجتیه شنیدم که از نخودکی بسیار تعریف می کرد! و باز هم بسیار تعجب کردم !

ولیکن مقاله ای که به نام نخودکی صوفی نوشته اید کمی تعجبم را کاهش داد. در صفحه ۱۸۳ اشاره می شود که اقای حلبی رئیس حجتیه (شاگرد میرزا مهدی اصفهانی)‌ از شاگردان نخودکی بوده است !!! اگر حقیقتا دروس امیرزا مهدی اصفهانی ضد خذعبلات عرفانی بوده اند چگونه میشود که اقای حلبی (شاگرد ایشان) به شاگردی نخودکی در آمده است ؟

و این خود موید دیگری می باشد بر این که اقایان حجتیه به رغم ادعاهای فراوان به ضدیت با فلسفه و عرفان در حقیقت خود نیز گرفتار اباطیل ایشان می باشند. و تنها علما و فقهای شیعه را که سالها با فلسفه و عرفان مخالفت کرده اند را بد نام کردند.

باتشکر

دربارهء سیدابوالحسن حافظیان (از بزرگان تفکیک) نیز همین مطلب نقل شده (شاگردی نخودکی و اشتغال به ریاضات عرفانی و...)
با همهء جهات مثبتی که در این آقایان هست لکن به اعتقاد یکی از محققین: "بعضی از دعاوی اینها را کاملاً می توان با زبان عرفان فهمید و درک کرد" و مایهء تأسف است که بعضی از این افراد، برای رد فلسفه، از کلمات عرفای مخالف فلسفه و مبانی و روش عرفانی استفاده کرده اند! (از چالهء فلسفه به چاه عرفان غلطیدن)
پاینده باشید

امیرچ دوشنبه 4 شهریور 1387 ساعت 16:30

به نام خدا.
سلام.
خدا توفیق تخریب چهره ی بیشتر این طور افراد را دهد.
موفق باشید.

سلام
الهی آمین
و البته محفوظاً من شرور شیاطین الانس و الجن
یاعلی

سلمان دوشنبه 4 شهریور 1387 ساعت 06:00

سلام

آقا دست شما درد نکنه!

مطلب نابی بود.

سلام
پاینده باشید سلمان عزیز

Trance دوشنبه 4 شهریور 1387 ساعت 05:57

سلام
این سید محمد نور بخش همونیه که در جاده ی سولقان (جاده ی آسفالت امامزاده داوود) دفن شده و کلی زائر داره یا فقط تشابه اسمیه ؟!
در ضمن حدود 20 دقیقه در سایت صبر کردم که عکسهایی که از کتاب بود رو ببینم ولی کامل لود نشدن. آخرش هم مجبور شدم ، آدرس عکسهای مشکل دار رو توی یه تب جدید باز کنم و عکسها رو جدا جدا ببینم .
شاید هم فقط مشکل من بوده و واسه بقیه درست بوده ولی گفتم که اگه کلا خرابه ، شما هم بدونید .

موفق باشید

سلام
به گمان قوی همان است چرا که در بعضی منابع تاریخ صوفیه ذکر شده که آن سیدمحمدنوربخش که مدعی مهدویت بود مدتی به ری آمد و در دهکده سولقان هم کارهای عمرانی انجام داد و در آنجا به ارشاد مریدان می پرداخت و... (تاریخ صوفی و صوفیگری، مبلغی آبادانی)
............
تشکر از تذکر به جای تان
اگر دوستان دیگر هم چنین مشکلی دارند بفرمایند تا علت بررسی شود
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد