کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

وجه الله

و اما پاسخ به پرسش جناب فیض

 

پرسش: منظور از وجه الله که در قرآن آمده مومنین به دنبال آن هستند چیه و چه فرقی با مرضات الله داره؟ آیا ما برای تاویل دقیق اینگونه الفاظ عیناً روایت داریم؟ مثلا روایت داریم که ید الله یعنی قدرت خدا؟ یا بر اساس ادراکات عقلی و مفاهیمی که در زبان عرب هست اینها رو تعبیر میکنیم؟

 

-پاسخ: همانطور که عرض شد برای تأویل باید دلیل محکم وجود داشته باشد تا در پرتو دلالت آن دلیل، ظاهر لفظ یک عبارت در متن دینی را به معنایی خلاف ظاهرش تأویل ببریم این دلیل می تواند یک حکم محکم عقلی باشد (نه بافته های فلسفی) یا یک نص صریح معارض با ظاهر آن عبارت، و مدلول این نص هم می تواند به نحو عامّ باشد یا خاصّ

 

ما برای تأویل عباراتی نظیر "دست خدا" "چشم خدا" "چهره خدا" "دیدار خدا" "رضایت خدا" و امثالهم به معانی توحیدیه، هم حکم عقلی داریم (منزّه بودن خالق از صفات مخلوق) هم نص عامّ مثل *(لیس کمثله شیء)* هم نص خاصّ که در قرآن و کلمات معصومین(ع) به موارد خاصّه اشاره شده است... اکنون چند روایت رو عرض می کنم:

 

روایت شده کسی از حضرت رضا(ع) درباره آیه 75 سوره ص پرسید (ای ابلیس چه چیز مانع شد که سجده کنی به آنچه با دو دست خود آفریدم؟) حضرت(ع) فرمود منظور خداوند این است که با قدرت و قوت خود آفریدم (التوحید صدوق ص149) یعنی منظور از "دست خدا" همان قدرت و قوت خداست

 

روایت شده کسی از حضرت صادق(ع) پرسید آیا خداوند رضا و غضب دارد؟ حضرت(ع) فرمود بله اما نه به آن معنا که در مخلوقات یافت می شود بلکه خشم او عقاب اوست و رضایتش ثواب او (التوحید ص165) یعنی خشنودی خداوند، نهایتاً به بهشت تأویل می شود همانطور که خشم او به جهنم تأویل می گردد 

 

و اما روایتی از مولی الموحّدین علی(ع)... نقل است کسی خدمت ایشان آمد و عرض کرد ای امیرالمؤمنین! من در کتاب خدا شک کرده ام حضرت(ع) فرمود چگونه شک کردی؟ عرض کرد من می بینم قسمتی از قرآن قسمتی دیگر را نقض می کند چگونه شک نکنم؟ فرمود هیچ قسمتی از کتاب خدا قسمتی دیگر را نقض نمی کند لکن تو را عقلی که از آن فایده ببری روزی نشده آنچه موجب شک تو شده را بیاور!

 

مرد، تک تک آیات مورد نظر خود را گفت تا رسید به آیه *(وجوه یومئذ ناضرة الی ربّها ناظرة)* چهره ها آن روز خرم هستند و پروردگار خود را نظاره می کنند (قیامت آیه23) امیرالمؤمنین(ع) فرمود منظور این است که "ثواب" خداوند تبارک و تعالی را نظاره می کنند (التوحید ص256)

 

و روایت شده کسی از امام صادق(ع) درباره آیه *(کل شیء هالک الّا وجهه)* و معنی "وجه خدا" پرسید حضرت(ع) فرمود منظور از وجه خدا، دین اوست و رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) دین خدا بودند و وجه او و چشم او در بندگان اش و زبان او که با آن سخن می گفت و دست او بر مخلوقات اش و ما اهل بیت، وجه خدا هستیم (التوحید ص146)

 

کسانی که با مبانی وهابیت آشنا هستند می دانند آن ها معتقد به دست و پا و چشم و چهره حقیقی برای خداوند هستند و به صراحت از جسمیت خداوند دم می زنند لکن برای اینکه این اعتقاد مضحک شان خیلی موجب آبروریزی نشود و شبهه شرک و تشبیه اش کمتر جلب توجه کند گفته اند خداوند دست و پا دارد اما نه مثل دست و پای ناقابل!ما بلکه دست و پایی شایسته ذات او! (کلمات القرآن الکریم، دارالمؤید، عربستان سعودی)

 

بله! کسانی که معارف دین شان را به جای اخذ از اهل بیت نبی(ص) از امثال ابوبکر و عمر لعنةالله علیهما بگیرند (همان دو کافری که ائمه ما به صراحت به شرک و کفرشان گواهی کردند) توحید!شان چیزی فراتر از شرک و تشبیه نخواهد شد

 

بموالاتکم علّمنا الله معالم دیننا...

نظرات 14 + ارسال نظر
طاها شنبه 28 مهر 1386 ساعت 14:02

از راهنماییتون سپاسگذارم.

الناز جمعه 27 مهر 1386 ساعت 23:22 http://www.sarzamine-yakhi.blogsky.com

سلام موفق باشی وبلاگ زیبایی داری اگر با تبادل لینک موافقی به من بگو

سلام و ممنون.. لینک شما هم در لینکدونی وب بنده قرار گرفت.. موفق باشید

احمد جمعه 27 مهر 1386 ساعت 11:46 http://www.cherabichera.blogfa.com

از این که وبلاگ شما را پیدا کردم خوشحالم
طالب تبادل لینگ هستم

لینک شما در لینکدونی وبلاگ بنده قرار گرفت.. یاعلی

فیض جمعه 27 مهر 1386 ساعت 10:52

/اللهم عجل لولیک الفرج/
سلام علیکم.
بابت توضیحاتی که راجع به وجه الله دادید ممنونم. استفاده کردیم. اما سوال دیگری در همین رابطه برام مطرحه و اون اینکه:
اگر بهشت و و جهنم در حقیقت چیزی جز رضا و سخط الهی نیستُ پس چرا خداوند در آیه ۷۲ سوره مبارکه توبه میفرماید:
وعد الله المومنین و المومنات جنات تجری من تحتها الانهار...و رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظیم.
منظور از این رضوان که بالاتر از بهشت معرفی شده چیه؟

سلام علیکم.. رضایت خداوند به دو شکل تأویل شده است که هر دو نیز درست است لکن تفاوت ظریفی دارد: 1.تنعّم بنده در بهشت (با نظر به معنای مفعولی) 2.اراده خداوند بر تنعّم بنده در بهشت (با نظر به معنای مصدری) ملاحظه می کنید که در مورد دوم یک «اراده» به معنا اضافه شده است و این نکته ظریفی است که عده ای از مفسرین در تفسیر این آیه به آن متفطن شده اند یعنی فرموده اند از آنجا که این اراده، حالت سببیت و منشأییت و سرچشمه دارد نسبت به تنعّمات و تمتّعات، فلذا تعبیر شده که فوق آن است (معلوم است که سبب بر مسبّب، مقدّم است) نه اینکه رضایت خداوند، چیزی است جدای از بهشت.. جالب اینجاست که خود لفظ «رضوان» هم عیناً با «رضاء» برابر نیست و در بعض کتب لغت از «رضوان» به «اعلی مراتب رضایت» تعبیر شده است که نوعی حالت شبیه به سرچشمه و منشأ و سبب را تداعی می کند نسبت به خود رضایت (بهشت) و جالب تر اینکه فرشته ای که بر بهشت موکّل شده و مأمور اجرای اراده خداوند نسبت به تنعّم بهشتیان است نام اش در بعضی روایات، «رضوان» ذکر گردیده! فتأمّل جیّداً.. یاعلی

محمد جمعه 27 مهر 1386 ساعت 10:02 http://www.chera2chera.blogfa.com

اگر می خواهیدباظلم وستم تشیع آشناشوید

چهارپست آخری من مطالعه شودازدروغگویان رابشناسیدبه بعد

از اینکه وبلاگ بنده رو برای "پیام های بازرگانی" خودتون قابل دونستید تشکر می کنم! خدمت تون عارضم که وبلاگ بنده در راستای نقد علمی عقائد اهل شرک (وهابیت و تصوف و عرفان) و بررسی های عقلی و نقلی و حدیثی و تاریخی فعالیت می کند و برای اینکه شأن امور علمی با دعواهای سیاسی و اجتماعی و طایفه ای و... مخدوش نشده و قوت استدلال، تحت تأثیر شلوغ بازی ها و هوچیگری های باندی قرار نگیرد به هیچ عنوان به مطالب سیاسی و... پرداخته نشده است... موفق باشید... یاعلی

بابک رشیدی جمعه 27 مهر 1386 ساعت 08:23 http://www.webnegasht.ir

سلام
وبلاگ قبلیتون رو ندیدم و نمی دونم چرا بسته شده ولی می دونم با این قلم توان از صفر شروع کردن رو دارین .
موفق باشید .
یا علی

سلام و ممنون از لطف تون.. خداوند به شما توفیق عنایت کند.. برای اطلاع بیشتر به این آدرس رجوع بفرمایید http://kahf.blogsky.com/Comments.bs?PostID=3 و پاسخی که به جناب شاهد داده ام رو ملاحظه بفرمایید.. یاعلی

طاها پنج‌شنبه 26 مهر 1386 ساعت 22:31

با سلام
میخواستم یه سوالی بپرسم:
شما میدونید این جمله از کیه؟یعنی اولین بار کی این جمله رو به کار برده؟جمله:هدف وسیله را توجیه میکند.
این سوال رو پرسیدم چون یکی از اساتید دانشگاه ادعا داشته که این جمله از هگل هست!که به نظر من کاملا این ادعا بعیده .
ضمنا اگه ممکنه نظرتون رو در مورد نسبیت و مطلق بودن اخلاق بگید.البته در این شک ندارم که مطلق گرا هستید.
موفق و موید باشید.

سلام.. معمولاً بحث بر سر نسبیت و اطلاق اخلاق در جایی مطرح می شود که منشأ اخلاق را ذهنیت بشر بدانیم و آن را از سلایق و خوشایندها و افکار شخصی مان اخذ کنیم لکن اگر معتقد باشیم چیزی به اسم اخلاق، فراتر از تشریعات خداوند وجود ندارد و مبدأ تعیین ارزشها صرفاً امر خداست که از طریق ادله شرعیه و فقهیه به ما رسیده است دیگر مسأله نسبیت و اطلاق، چندان جلوه نمی کند هر قسمت از تشریعات خداوند نسبی بود نسبی می گیریم و هرجا که مطلق بود مطلق و اصراری بر یک طرف خاص نداریم و اما اون جمله که فرمودید رو نمی دونم اولین بار چه کسی به کار برده اما ظاهراً جمله ای متداول در بسیاری از زبان ها و فرهنگ ها هست مثلا در عربی ضرب المثل شده به این عبارت: {الغایات تبرر المبادئ} ظاهراً در زبان های دیگر هم باشد قبل از اینکه فلاسفهء بعضی مکاتب خاص، آن را به عنوان پایه مکتب خود مطرح و فربه نمایند.. موفق باشید

لاله پنج‌شنبه 26 مهر 1386 ساعت 01:14 http://raze--gole--sorkh.blogfa.com

سلام علیکم

من وبلاگ شما را در لیست دوستانم اضافه کردم/ اگر شما هم مایل به اضافه کردن لینک وبلاگ من هستید آنرا با نام ؛راز گل سرخ؛ اضافه نمائید.

با تشکر. التماس دعا

سلام علیکم.. لینک وب شما هم در لینکدونی وب بنده قرار گرفت.. موفق باشید

بسم الله
سلام علیکم

دوست عزیز از اینکه وبلاگ شما را مسدود کرده اند متاسفم. بسیار جای تاسف است که بعضی تحمل حقائق را ندارند. و حتی حاضر نیستند آن را بشنوند. دقیقا مانند مشرکان مکه که برای مصون ماندن از شنیدن معجزه قران پنبه بر گوش می گذاشتند.
و خوشحالم که از کارتان دست نکشیدید و با قوای هر چه بیشتر وبلاگتان را دوباره راه اندازی کردید.

اجرکم عندالله
یا علی
اللهم العن الجبت و الطاغوت

سلام علیکم.. ممنون از لطفتون.. مهم این است که به وظایف خود ملتزم باشیم ولو جهال، مانع مان شوند هدایت به دست خداست و هرکس را خواست هدایت می کند ما فقط وسیله ایم که مطالب رو بگیم که در قعر جهنم نگویند کسی به ما نگفت! خداوند بهتون توفیق بده.. یاعلی

ماندانا چهارشنبه 25 مهر 1386 ساعت 21:14 http://yarsan.blogfa.ir

بسم الله
با سلام
خسته نباشید.از خبر بسته شدن وبلاگ شما بسیار متاسف شدم. امیدوارم موفق باشید.در ضمن من شما را لینک می دهم شما هم ادرس مرا لینک بدهید.ممنون.
اما دلیل فیلتر شدن چه بوده.خبر داری که وبلاگ من را هم با ادرس دت کام فیلتر کردند.نمی دونم باید چه کار کرد.
یا علی مددی

سلام و ممنون.. لینک شما رو در لینکدونی وب گذاشتم ضمناً بنده نگران ضربات شیاطین نیستم شما هم نگران نباشید و به خدا توکل کنید و عزم تان در مبارزه سست نشود.. در راه حق، بیش از اینها باید ضربه خورد انبیاء و اولیاء معصوم ما (سلام الله علیهم) در طول تاریخ از جفتک پرانی جهال، ضربه ها خورده اند و برای احیاء دین خدا، صدمات فراوانی متحمل شده اند الان هم که ظاهراً آخرالزمان است و هرکی هرکی است پاچه گیران هم که فراوان اند! ‌*(یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم و الله متمّ نوره ولو کره الکافرون)* وعده خداوند، حق است ولو کافران را خوش نیاید! یاعلی

سید چهارشنبه 25 مهر 1386 ساعت 15:38 http://12-noor.blogfa.com

سلام بر دوست گرامی خیلی عالیه اما....
شخصی خدمت یکی از معصومین رسید و گفت یابن رسول الله کسی بر بالای منبر ناسزا به ابوبکرو عمر و عثمان داد حضرت شخص واعظ را نکوهش کرد و فرمود نتیجه ناسزای ایشان شکنجه و آزار و اذیت من میباشد
یکی از شیعیان پاکستان مرحوم فلسفی را دید گفت آقا چرا ما را میکشید فلسفی گفت ما کسی را نکشته ایم شیعه پاکستانی گفت آفا شما ناسزا میگویید و سه خلیفه را لعن میکنید سنیها ما را سر میبرند
امیدوارم مطلب را رسانده باشم بنده نیز مثل شما هستم ولی سعی میکنم میانه رو باشم
التماس دعا برادر کوچکت سید

سلام بر سید گرامی... این مطالب و ده ها برابر بدتر از آن در کتب احادیث شیعی موجود است و این کتب، در بسیاری از سایت های اسلامی قابل دسترسی و داونلود است آیا می توانیم به عذر اینکه ممکن است کسانی از اهل تسنن به این سایت ها وارد شده و مطالب موجود در مثلاً بحارالانوار و... به عقائدشان برخورد کند تمام این سایت ها را ببندیم و جلوی نشر افکار حقه اهل بیت(ع) را بگیریم؟ یا اصلاً کل کتب حدیث شیعه که مشحون از تبری و لعن خلفای جور است را نابود کنیم چون بالاخره ممکن است اهل تسنن آن ها را بخوانند!؟ بله من هم به مراعات شرایط معتقدم اما نه به این حد که در محیطی مثل وبلاگ که اساساً محیط علمی و بحث و تحقیق است (لااقل وبلاگ حقیر) هم بنای تئاتر بازی کردن داشته باشیم بنده در ایام دانشجویی با بسیاری از دانشجویان اهل تسنن رفاقت داشتم و محبت و رفاقت بین ما موجود بود چون معتقد بودم هر سخنی را در هر شرایطی نباید گفت و هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد اما نه اینکه مطلقاً تعطیل کنیم بیان حق را! ضمناً نواصب، منتظر این کارها نمی مانند و کار خود را می کنند خیلی نمی توان جنایات آنان را (از سر بریدن عده ای زن مظلوم شیعه در عراق همین اواخر، گرفته تا هزاران جنایت دیگر) به حساب کارهای ما گذاشت.. ممنون از دلسوزی تون.. یاعلی

[ بدون نام ] چهارشنبه 25 مهر 1386 ساعت 13:44 http://eslami.blogfa.com

درود خدا بر داماد علی و پدر زن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)

لعنت خدا بر قاتل فاطمةالزهراء(س) و درود خدا بر هرکه پیرو هدایت شود والسلام علی من اتّبع الهدی.. یاعلی

خادم الرضا علیه السلام چهارشنبه 25 مهر 1386 ساعت 10:25 http://ala.myblog.ir

پست مفیدی بود.

از روایت منقول از 146 التوحید صدوق :

(...رسول خدا و امیرالمؤمنین علیهم السلام دین خدا بودند و وجه او و چشم او در بندگان اش و زبان او که با آن سخن می گفت و دست او بر مخلوقات اش...)

یاد اون روایت « اهل سنت » افتادم که از آقای فاطمی نیا و سید میلانی شخصا شنیدم :

جوانی رو موقع چشم چرانی در حج علی علیه السلام یک سیلی نواخت طرف رفت پیش عمر ملعون ، عمر گفت : راتک عین الله و ضربتک یدالله. چشم خدا دید و دست خدا زد.

الفضل ما شهدت به الاعداء.. یاعلی

کمال چهارشنبه 25 مهر 1386 ساعت 08:57 http://www.sonnatenabavi.blogfa.com/

مطالب خوبی نوشتی . امیدوارم که در کارهایت اگر خیری در آن است موفق بشی و اگر خیری در آن نباشد به گونه ای از انجام آن کار منصرف بشی.
فی امان الله

الهی آمین.. یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد