در نگاشته قبلی چنین عرض شد که دو پایه استناد صحیح به آیات و روایات (مبانی اعتقادی زیربنائی توحیدی و دینی) و (قواعد عقلایی فهم و استنباط از متن) می باشد چنانچه مبانی عقیدتی فرد، مبتنی بر بنیان های اصیل عقیدتی نباشد و تحت تأثیر افکار خیال پردازانه عرفانی یا مبانی توهمی شبه فلسفی یا هر انحراف دیگری باشد یا روش استنادش به متون، درست و علمی نباشد شدیداً در معرض بدعتگذاری است همانطور که در جریان عمروعاص دیدیم استناد به آیات و روایات لزوماً ما را به یک نتیجه صحیح نمی رساند و ای بسا دو نفر هر دو مدّعی استناد به آیات و روایات باشند اما دو نتیجه کاملاً متناقض بگیرند ای بسا هر دو هم فکر کنند به برداشت درستی رسیده اند در حالی که مسلماً یکی درست است و دیگری در جهل مرکب بوده و صرفاً خیال می کند درست برداشت کرده در حالی که تحت تأثیر شیاطین قرار گرفته *(و انّهم لیصدّونهم عن السبیل و یحسبون انّهم مهتدون)* الزخرف آیه37
یکی از انحرافات عقیدتی که موجب می شود فرد در استنباط و نتیجه گیری از متون دینی دچار خطاهای سخت و بدعت شود تفکر رایج و بی پایه ای است که تحت عنوان (کلّ ما حکم به العقل حکم به الشرع) مطرح می گردد.. این جمله که نه آیه است و نه حدیث، متأسفانه در لسان عده ای نادان تا حد وحی مُنزَل قرآن بالا رفته و رایج شده و بدون دقت در حدود و ثغور آن مداماً برای فرار از تسلیم در برابر نص دین، مورد استناد قرار می گیرد این خبط واضح تا جایی پیش رفته که هر بی سر و پایی که حتی از اولیّات احکام الهیه هم بی خبر است به خود حق می دهد به استناد آن قاعده خیالی، نصوص معتبر دین را نفی و انکار کرده یا تأویل نماید... به کسی گفته می شود چرا نماز نمی خوانی میگه عقل من میگه من که یاد خدا هستم کافیه، دیگه نماز لازم نیست چون فلسفه نماز، یاد خداست!
به این افراد نادان باید گفت احکام الهیه، تعبّدی هستند و ملاک و مناط و به اصطلاح، فلسفه آنها قابل وصول برای عقل بشر نیست احکام الهیه با نظر به ملاکات سعادت و شقاوت اخروی تشریع شده است نه ملاکات مصلحت های متداوله بشری.. اگر گفته اند طلا برای مرد حرام است معنی آن این است که استفاده از طلا، موجب عذاب و عقاب در آخرت می گردد نه اینکه استفاده از آن برای بدن مرد فلان ضرر را دارد! (گرچه ممکن است آن هم باشد اما ملاک تشریع احکام، ذاتاً مصلحت های اخرویه می باشند) و از آنجا که این مصلحت ها و مناطات قابل درک برای عقل نیستند فلذا عقل در آن ها اصلاً حکمی ندارد که بعداً بخواهیم به استناد (کل ما حکم به العقل...) آن را به عنوان حکم شرع بیان کنیم و با ذهنیت خیالی خود، بدعتی تازه در دین بگذاریم
اساساً درک بشری راهی به فهم ربط عذاب و ثواب آخرت با اعمال دنیوی ما نداشته و برای فهم این روابطِ بین دنیا و آخرت، مجرایی وجود ندارد جز بیان شرع و نصوص دین، بنابراین فلسفه بافی برای احکام و گفتن جملاتی نظیر اینکه (فلسفه فلان حکم، چنین است و فلسفه بهمان حکم، چنان) مسخره و بیجا است عقل سلیم در این موارد سکوت می کند و سخنی از فلسفه و حکمت تشریع نمی گوید و در برابر بیان شرع کاملاً تسلیم می گردد چون می داند راهی به فهم مناطات احکام ندارد همانطور که ائمه(ع) هم مکرراً ما را متذکر کردند که انّ دین الله عزّوجلّ لایصاب بالعقول الناقصة و الآراء الباطلة و المقاییس الفاسدة و لایصاب الا بالتسلیم (دین خدای عزوجل با عقلهای ناقص و آراء باطل و مقایسه های فاسد درک نمی شود و برای رسیدن به آن، راهی جز تسلیم نیست) اکمال الدین الصدوق ص324
حقیقتاً مسخره است که کسی سلایق خود را به عنوان حکم عقل مطرح نموده و سپس کلّ ما حکم به العقل.....! اگر کسی دقت نظر داشته باشد می تواند در برابر هر فلسفه ای که برای یک حکم گفته می شود چند فلسفه متناقض آن پیدا کند و در مقابل هر وجه شبه عقلی و استحسانی و قیاسی که مطرح گردد چند وجه شبه عقلی در ردّ آن بیان کند چرا که مصلحت ها و منافع بشری حد معینی ندارد و برای هر کدام می توان چیزی بافت و به استناد آن، حکمی ساخت و همه این خطاها از اینجاست که کسانی ابلهانه فکر می کنند احکام برای مراعات مصلحت های دنیوی طرح شده و با تغییر مصلحت ها می توان آنها را تغییر داد نکته دیگر اینکه اگر قرار باشد تحت عناوینی نظیر حکم عقل و حکم فطرت و... احکام الهیه تعطیل گشته یا مقید به قیود وهمی گردد چرا این کار، ناقص و ناتمام باشد؟ خب مرد باشند و تا آخرش بروند! یکباره بگویند کلاً دین، تعطیل و تمام خوب و بدها را از بررسی های بشری و مصلحت های لیبرالی اخذ کرده و در جامعه اعمال کنیم؟ بهتر نیست؟
کسی می گفت تعدّد زوجات حرام است چون موجب آزار زن می شود و آزار هرکسی هم به حکم فطرت، بد است و... این نادان نمی فهمید اولاً تعدد زوجات به نص صریح قرآن، مباح است و قید نشده که اگر آزار بود چنین و اگر آزار نبود چنان! ثانیاً آزار عمدی و با قصد آزار، حرام است نه اینکه کسی کاری کند بدون قصد آزار دیگری ولی دیگری به دلیلی آزرده شود ثالثاً در ادلّه استنباط حکم از متن دین، چیزی به اسم حکم فطرت نداریم! حکم، حکم خداست که در نص شرعی (کتاب و سنّت) به ما می رسد و اگر چیزی در سلیقه افراد -که به دروغ به اسم فطرت مطرح می گردد- بد باشد لزوماً در دین و عندالله بد نیست رابعاً بر فرض که چنین باشد و بتوان براساس این امور «من درآوردی» حکم صادر کرد ممکن است کسی دقیقاً متناقض آن را بیان کرده و مثلاً بگوید حق آن مرد در تمتّع بیشتر و آن زن دوم که بی شوهر مانده مقدّم است بر حق زن اوّل و فطرت! می گوید که آزار ندیدن دو نفر، مقّدم بر آزار ندیدن یک نفر است..... اصلاً بهتر نیست رأی بگیریم و خوب و بد را از آراء عموم اخذ کنیم؟ چرا بسان متحجران بر نصوص دین پافشاری کرده و متصلب شویم!؟
ببینید تا کجا می رود این قیاس پردازی ها و ذهنیت سازی ها!؟ اینها ناشی از آن است که بعضی افراد، جای اموری را با هم جابجا کرده اند کسانی در اصول دین و مبانی توحیدی شان که ذاتاً جای تمسک به عقلیات و بنیانهای تعقلی است به جای تعقل و دقت، به خیال بافی و عشق و عاشقی و عرفان و... روی می آورند اما همین ها وقتی به احکام می رسند که ذاتاً جای تعبّد و تسلیم و فراتر از درک عقل است یک دفعه عقلی! شده و احکام خدا را زندانی سلایق خود می خواهند... این هم از عجائب آخرالزمان است و اهالی حقیقت در این عرصه جز تأسف، کاری نمی توانند بکنند چرا که بعضی جهل ها با سخن گفتن و تذکر دادن و... درست نمی شود بلکه باید ضربت صمصام مهدوی (عجّل الله فرجه) آن ها را اصلاح نماید... این المنتظر لاقامة الامت و العوج؟
سلام علیکم وخسته نباشید
من این هفته مشهد بودم جای دوستان سبز برای شما وهمه دوستان دعا کردم
دلم میخواد دفعه بعد آنچه درباره امام رضا (ع) میدانی یا در اختیار داری بنویسید کرامات ومعجزات و زیارت آغا
میلاد عالم آل محمد بر همگان مبارکباد
التماس دعا
سلام علیکم و رحمةالله.. ممنون که یاد دوستان بودید و دعا کردید... بنده هم به حول و قوه الهی اواخر این هفته عازم مشهد هستم و ان شاء الله نائب الزیارة دوستان خواهم بود.. اولین مطلبی که در سایت {۳۱۳ امیر} گذاشتم نگاشته {غریب الغرباء} است و درباره حضرت رضا سلام الله علیه .. مراجعه بفرمایید www.313Amir.ir موفق باشید
میلاد ثامن الحجج بر همه خلق مبارک باشه انشاءالله
وبلاگ آلاء بروز شد.
اَللّهُمَّ صَلَّ عَلی عَلیِ بنِ مُوسَی الرِّضا
الاِمامِ التَقِّیِ النَّقِی وَ حُجَّتِکَ عَلی مَن فَوقَ الاَرضِ وَمَن تَحتَ الثَّری
هرچند که سایه ها شکستند مرا
ازرشتـه خـورشیـدگسستنـــد مرا
مـرغان حـرم کشـان کشان آوردند
بـرپنجــره فــولاد تــو بستنـــدمرا
تجلی شمس الشموس ، انیس النفوس سلطان ارض طوس
و پرتو اَفشانی نگار مَه لقا ،کنزُالحَیا ،بَدر الدُّجی ، غریب الغربا، معین الضعفا
حضرت علی بن موسی الرضا (ع)
بر شما و شوریدگان اهل ولا و منتقم آل عبا (عج) بشارت و تهنیت باد
اسعد الله ایامکم.. یاعلی
نسیم شبونه
سلام منو می رسونه
به همون کسی که
قصه دلمو می دونه
ایام میلاد (( شرط کلمه توحید )) بر امام زمان مبارک باد!
هر کی عاشق امام رضاست بیاد منتظرم!![گل][گل][گل][گل][گل][گل]
با {نسبت عرفان با وحی} به روزم
خدمت می رسم ان شاء الله.. یاعلی
بسم الله الرحمن الرحیم
ضمن عرض سلام و ادب مجدد خدمت برادر بزرگوارم
کتاب شریف بحارالانوار در دو چاپ جداگانه موجودست:
1- چاپ ایران که در آن فهرست در جلدهای 53و54و55 قرار دارد
2- چاپ بیروت که در آن فهرست در 3 جلد آخر مجموعه قرار دارد
احتمالا اختلافی که در محل روایت فرمودید (اختلاف بین جلد 69 و 72) باز میگردد به اختلاف این دو چاپ و بنظر می رسد کتاب حضرتعالی چاپ بیروت می باشد.
التماس دعا
وعجل الله تعالی فی فرج مولانا صاحب الزمان
یاعلی
سلام برادر یا خواهر گرامی.. فرمایشتون درست است و اختلاف جلد به همین موضوع بر می گردد.. دعا فراموش نشود.. ربّ عجّل لولیّک الفرج.. یاعلی
سلام،مرسی از جوابهای قبلیتون.مدتی نبودم.
اینا رو میشه جواب بدید؟:
وحدانیت از صفات ذات خداهه؟
تو یه روایتی دیدم نهی کرده بود که خدا رو تمثیل کنیم(شایدم اشتباه متوجه شدم ولی عبارت تمثلوا توش بود)این معنیش چیه؟یعنی شعرا که خدا رو به خلیفه و به چیزهای دیگر تو اشعارشون تمثیل میکنند کارشون غلطه از نظر این روایت؟
سلام.. 1.بله وحدانیت مربوط به ذات بارئ تعالی است 2.تشبیه خداوند به مخلوق، براساس آیه صریح قرآن *(لیس کمثله شیء)* و روایات متعدد، مصداقی از شرک و الحاد است تعابیر شعری هم باید توحیدی باشد و مسأله توحید و عذاب ابدی منتج از شرک، شوخی نیست که کسی آن را دست کم گرفته و در شعرش هرچه دلش خواست درباره خداوند بگوید ولو کاملاً قصد جِدّ در شعرش نداشته باشد و هزل بگوید.. موفق باشید
به نام خدا.سلام.واقعابه نکات خوبی اشاره کردید.نمی دانم چراعقل بایدبرای احکام فلسفه چینی کندولی وقتی به بت عرفامی رسدبه هیچ وجه نمی تواندآن رادرک کند(البته عرفاحق دارنداین ادعاراداشته باشندعقل اگرواقعاعقل باشد که صاحبش نمی تواندعاشق شودآن هم عاشق بت).ازشخصی شنیدم که می گفت مشرب وقتی نجسه که موجب مست شدن بشه(یعنی تاحدی که مستت نکنه نجس نیست)ببینیدعبارات راچقدربدفهمیده اند.چیزی راکه ماهیتش نجس است تعرفه می گذارند(به دستورشیطان)که مثلااگربه میزان فلان نوشیدیدنجس نیست.کاش می شدوقتی مطمئن شدیم چیزی حرامه یاحلال دیگه نمی پرسیدیم چرا(که حتماهم میشه)کاش می شدوقتی دلیلی(شایدبهتره بگم بهانه ای)برای صحت یک حکم به نظرمون میومداونودلیل اون حکم نمی دونستیم وهیچ جاهم به عنوان دلیل مطرحش نمی کردیم.مگه وقتی خداآدم وحواروازاون میوه منع کرددلیلی آوردجزاین که فرموددراین صورت ازستم کاران می شوید.نفرمودبرای قلبتون بده یاهزارچیزه دیگه که امروزنظیرش رومی شنویم.آقااگه نخواهیم عده ای کافرومرتدبااین حرف هادینمونو بپسندندبایدکیوببینیم.آره منطق دین مابراصل توحیدونتیجه گیری هامون هم برای احکام ازقرآن وروش ائمه(ع)است.درجایی حدیثی(البته این حدیث رابرروی دیواردیدم وشایددرست نباشه) ازامام رضا(ع)دیدم که فرمود:(عقل موهبتی است ازجانب خداکه هرکه راخواهدعطافرماید.اگرکسی بخواهدبه زورآن رابه دست آوردبرجهلش افزوده گرددولی اگرکسی بخواهدبیه زورادب رابه دست آوردخداآن رابه اوعطامی فرماید)اگراین جمله واقعاازامام باشدبنده فکرمی کنم عقل درعبارت اول(موهبت الهی)آن عقلیست که معترف است نمی تواندبرحکمت احکام راه یابدودرعبارت بعدعقلیست که به زوردنبال فلسفه بافی می باشد.شایدادب هم به این منظوراست که بدون فلسفه بافی سرتسلیم دربرارامرخدافرودآوریم.
سلام.. (آقا اگه نخواهیم عده ای کافر و مرتد با این حرف ها دینمونو بپسندند باید کیو ببینیم) احسنت! یه عده هزاران تلاش می کنند که یه جوری ولو با ماستمالی و بدعتگذاری، دین رو خوب و عقلانی و دلپسند نشون بدهند که مردم بگن چه خوب! این افراد نمی فهمند که کسی که با دلپسند بیاد با دلپسند دیگر هم خواهد رفت و اساس دین بر مخالفت با دلپسندهای حرام دنیوی است باید دین خدا رو درست و بدون تحریف گفت که هرکس خواست اطاعت کنه بدونه چیو اطاعت می کنه و هرکی هم خواست عصیان کنه بدونه چیو عصیان کرده و امور واقعی دین با خیالات دوستان نادان قاطی نشه.. یاعلی
با سلام لطفا مطلب زیر را هم به انتهای آن قسمت که درباره تجسم شیطان به شکل امام باقر هست اضافه نمایید:
البته این حدیث معروف را فراموش نمودم:
"شیطان نمی تواند درتجسم فیزیکی خود به شکل پیامبران وپیشوایان(امامان) پدیدار شود"
بزرگان پس از مطرح نمودن حدیث بالا می فرمایند:
بلی، امکان پذیر هست که شیطان به چهره ای نیکو ظاهر شود وتجسم فیزیکی خوبی داشته باشد تا مردم را گمراه نماید و به کسی بگوید:"من همان پیامبر یا پیشوا هستم" ... ولی به
چهره ی اصلی پیامبران و پیشوایان نمی تواند تجسم
فیزیکی داشته باشد...
سلام و ممنون از محبت تون.. عرض شود که الف.قوانین شرع به هیچ عنوان با قوانین عقل تناقضی ندارند چون مجرای شان با هم تفاوت دارد قوانین شرع مربوط به عذاب و ثواب اخروی هستند و درک رابطه اعمال ما با آن جزا اساساً کار عقل نیست بنابراین عقل اصلاً در این مورد حکمی ندارد که بخواهیم بگوییم حکم شرع منطبق با آن هست یا نه.. اگرعدم انطباق احساس شود ناشی از حکم شبه عقل (قیاس و استحسان) است نه عقل.. حتی در مثالی که فرمودید هم عقل حکمی ندارد یعنی به عنوان مثال عقل می گوید گوشت خوک فلان ضرر را دارد اما نمی گوید خوردن آن فلان عذاب را دارد و حکم شرعی مربوط به دومی است نه اولی، بنابراین ولو فرض کنیم عقل ما کاملاً به همه زوایای ضررها و نفع ها آگاهی یابد بازهم نمی تواند حکم شرعی داده و درباره عذاب و ثواب حکم کند (چون عذاب و ثواب مربوط به آخرت است نه مصلحت دنیوی) ب.روایت شیرینی بیان کردید البته آدرس آن در بحاری که نزد من است کمی تفاوت دارد (ج69 ص215) و متن آن هم مختصر تفاوتی دارد لکن کلیت مطلب همان است که فرمودید... چند شب پیش با کسی درباره موضوعی بحث می کردم ایشون مطلب رو کشوند به اینکه به من فلانجور الهام شد و بنابراین فلان عقیده، درست است و... گفتم از کجا معلوم که اون الهام از جانب شیطان نباشد؟ گفت نه، من فرق الهام شیطان و خدا رو می فهمم! گفتم خب؟ گفت الهام شیطان اونیه که منو به گناه دعوت کنه و الهام خدا اونیه که به طاعت دعوت کنه! گفتم خب مگر شیطان از همون اول میاد میگه برو گناه کن؟ این شد ملاک؟ شیطان که مثل بعضی ها!الاغ نیست که همون اول همه چیز رو رو کنه! شیطان در لباس خوبی و نیکی میاد جلو، اول میگه برو فلان کار رو بکن خیلی کار خوبیه وظیفه شرعیته، بعد فلان بعد بهمان و کم کم که اطمینانت جلب شد سر فرصت، فرش دین رو از زیر پات می کشه بیرون و یه دفعه می بینی تا خرخره زیر هزاران کفر و الحاد و بدعت و بی دینی فرو رفتی و نفهمیدی... شیطان {من حیث لایحتسب} کار می کنه... حالا این حکایت همین روایت هست که نقل کردید و چه خوب و به جا مطرح کردید.. کسی که تصور می کنه از ولیّ خدا دستور می گیره برای هدایت در حالی که داره از شیطان دستور می گیره برای ضلالت و خود هم نمی فهمه! ... موفق باشید.. یاعلی
بسم الله الرحمن الرحیم
مطالب بدیع و کم نظیر شما را در چند پست اخیر راجع به بدعت مطالعه نمودم، تشکرات بی ریای بنده را پذیرا باشید امیدوارم در لباس سرباز آنلاین حضرت قائم(عج) هرچه بیشتر در وادی صیانت از دین الهی و احکان شریعت موفق باشید.
ضمن اینکه امید دارم فامیلهای خداوند که ادعا دارند هر شب خدا به خانه هایشان سر می زند و مثل پسرخاله ها و پسرعموها ... می نشینند و با هم چایی می خورند و گپ می زنند اندکی به خود بیایند و تفکر نمایند البته اگر این آیه مضمون به آنها اجازه بدهد : صم بکم عمی فهم لا یعقلون.
الف) البته در نوشتار : هر آنچه شرع به آن حکم کند عقل نیز به آن حکم می کند و هرآنچه عقل به آن حکم می کند شرع نیز به آن حکم می کند بنظر حقیر باید دو نکته را مد نظر داشت:
1- بنظر می رسد قسمت اول این گفته بر قسمت دوم آن ارجحیت دارد یعنی در این گفتار نیاورده :"هر آنچه عقل به آن حکم می کند شرع نیز به آن حکم می کند و هرآنچه شرع به آن حکم می کند عقل نیز به آن حکم می کند"
بنابراین به نظر حقیر میتوان نتیجه گرفت که قوانین شرع بر عقل می چربد حتی اگر مطابق عقل نباشد، چون ابتدا بر ارجحیت شرع تاکید شده نه عقل.
2- قطعا مراد از عقل ، عقل نادانی چون من نمی باشد و عقل یک مفهوم کلی است مفهومی که از ابتدای خلقت حق و لا یتغیر است نظیر عقل معصوم
مثلا: عقل بنده 1000 سال پیش می گوید که گوشت خوک لذیذترین و پر فایده ترین غذاهاست و بنابراین گفته شرع را در حرمت آن باطل می داند. ولی اکنون می گوید که گوشت خوک ضرر دارد و به حکم عقل آنرا نمی خورد. بنابراین عقول عموم بشر در علوم تجربی از نوعی نقص نسبی برخوردارست چه برشد به علوم لایتناهی و ماورایی خداوند حکیم.
ب) این روایت رو هم تقدیم می کنم به همه طائران باغ هپروت (به اصطلاخ عرفا و صوفیان):
در بدگوئی از "ابوالخطاب" بدعتگذار که ادعا می کرده روح
امام باقر(ع) را می بیند و از ایشان دستور می گیرد!!
امام صادق(ع) فرمودند: شیطانی به نام"مذهب"(=چهره گردان - به صیغه ی اسم فاعل از باب تفعیل/ بر وزن:مکمل )
براین شخص ظاهر میشود ومیگوید من روح امام باقر(ع) هستم...
بحارالانوار/ علامه مجلسی/ ج72/ ص215/ حدیث6
خوشحال خواهم گردید از نظر دوست و برادر خوب خود را هم در اموارد الف و ب مطلع گردم.
و عجل الله تعالی فی فرج مولانا صاحب الزمان
یاعلی
ذیل کامنت بعدی تون عرض می کنم.. یاعلی
در پایان فقط برای ظهورش دعا کردم...............می ترسم در هجوم پرسش هایم گم شوم...کاش هر چه زودتر بیاید تا چیزی از تقوایم باقی مانده بیاید...فرصت اندک است و هجوم اوهام بسیار.یاد گرفته ام برای اینکه به جهل دیگران دامن نزنم سکوت کنم.فقط سکوت
خداوند، تاریکی دوران غیبت کبری را بر شما و همه مؤمنین و مؤمنات، به نور هدایت دست غائب خدا(عج) روشن فرماید.. موفق باشید
سلام
گرچه در مطلبتون تصریح شده که عبارت "کل ما حکم به العقل حکم به الشرع" نه آیه است و نه حدیث اما به نظر من چندان هم عبارت بی راهی نیست. به شرطی که معین کنیم کدام عقل مد نظر است؟
عقل فلسفی که می خواد تنهایی به همه حقایق دست پیدا کنه و در این راه دچار وهم و خطا میشه؟ یا عقل عرفانی که تسلیم محض کشف و شهود هست که معمولا با اوهام شیطانی و خیالات باطل آمیخته هست؟
یا نه، منظور عقل وحیانی هست. همون عقلی که در قرآن و روایات از اون صحبت میشه. که درباره اش فرموده اند: ما عبد الرحمان به.
بله هر حکم شرعی رو این عقل تایید میکنه. چون میدونه که احکام از مبدئی صادر شدن که حکیم هست. پس در مقابل اون سکوت میکنه. اما این سکوت نه از نوع ناتوانی عقل فلسفی است و نه از نوع مرعوبیت عقل عرفانی.
شاید اینها توجیه اون عبارت باشه. چون خودم هم معتقدم که منبع معرفتی ما باید قرآن و حدیث باشه نه جملاتی از این دست.
التماس دعا
سلام.. این توضیحاتی که فرمودید بیشتر شبیه (کل ما حکم به الشرع حکم به العقل) هست نه (کل ما حکم به العقل حکم به الشرع) یعنی می فرمایید که آنچه شرع، حکم بفرماید عقل به اطاعت محض از آن حکم می کند که فرمایش درستی است به همان بیانی که اشاره نمودید اما اون چیزی که در این پست بیشتر مدنظر من بوده ردّ این ادعا بوده که (هر چیزی عقل ما به خوبی و بدی آن حکم کند لزوماً شرع هم به وجوب و حرمت آن حکم می نماید) که عرض شد از آنجا که آثار وجوب و حرمت که ثواب و عقاب است مربوط به آخرت است فلذا نمی توان به مجرد دریافت حسن فعلی، آن را استحسان کرد و به عنوان حکم شرع بیان نمود چه عقل آلوده به شوائب ذهنیتی فلسفی و کشف و شهود عرفانی و چه عقل محض مستقل.. محتاج دعا.. یاعلی
سوالی که ممکنه اینجا پیش بیاد اینکه ؛ آنچه از مناط احکام توسط ائمه رسیده (مستند) چه مقدار از فلسفه و اثرات آن دنیایی احکام رو بیان کرده ، و آیا ممکنه همه اونها (اثرات) در مورد یک امر/نهی رو بشه بیان کرد؟
احتمالاً منظورتون کیفیت عقاب و ثواب هست در این فرض عرض کنم که بله در آیات و روایات مفصلاً درباره کیفیت عقاب و ثواب مربوط به بسیاری از عقائد و اعمال ما سخن رفته و این روایات به حدی زیاد هستند که گاهی یک شمه از اونها میشه یک کتاب مثلاً از مرحوم صدوق (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال) درباره امکان هم، بنده عقلاً و نقلاً مانعی نمی بینم و ظاهراً ممکن است.. یاعلی