طبق آنچه قبلاً عرض شد بدعت این است که امری خارج از دین به دین اضافه گشته و حیثیت و شأن دین، به آن مطلبِ خارج از دین داده شود به عنوان مثال، عقائد و اعمال عرفانی که عمدتاً بافتهء ذهن علیل آکنده از بلاهت و عقلِ سرخ شده در روغن ریاضت! می باشد و بدست شیاطین جن و انس، ساخته و پرداخته شده و هیچ نسبتی با دیانت و مبانی توحیدی آن ندارد چنانچه به عنوان مطالب دینی مطرح گردند این کار، مصداق بدعت خواهد بود و همه آن صحبتهایی که درباره بدعتگذار عرض شد در این مورد نیز صدق خواهد کرد
در این مقام فرقی نمی کند این مطالب از کجا آمده باشد مهم این است که از منابع اصیل و موثق دین نیامده باشد و مستند به حجت های قابل استناد در قیامت نباشد مثلاً ممکن است از قیاسات شبه عقلی باشد یا از توهمات شهودی یا مکاشفات و خوابها و یا حتی از کتب حدیث اما چه کتبی و چه روایاتی! کتب بی مدرک و احادیث غیرمستند که عرفا آنها را ساخته و در منابع دین وارد کرده اند مثل (من عشقنی عشقته) یا (من عرف نفسه فقد عرف ربّه) یا قصه مضحک (موسی!و شبان) و امثال آن که مستند معتبری ندارند و جز عدّه ای کوته نظر نادانِ بی بهره از معارف توحیدیه الهیه، کس دیگری به آنها استناد نمی کند در اثبات اباطیل عرفانیه...
همچنین در عرصه اعمال نیز می توان اعمالی را به عنوان بدعت ذکر کرد ملاک بدعت بودن آنها نیز همان است که در بالا عرض شد یعنی عملی که به عنوان مطلوب دین انجام شود و در هیچ نص خاصّ یا عامّ معتبری به ما توصیه نشده باشد (مثلاً از خواب و خیال مان فکر کنیم آن عمل خوب است یا سلیقه و ذهنیت مان) لازم به ذکر است که خطابات دین به ما در بیان احکام شرعیه دو گونه هستند بعضی خطابات، حالت خاصّ دارند و به یک عمل مشخص، امر می کنند (یا نهی) مثلاً امر به نماز یومیه با کیفیت مشخص و معین آن و... بعضی دیگر از خطابات، حالت عامّ دارند یعنی به یک کلیت، امر می کنند که مصادیق متعددی برای آن می توان برشمرد (یا نهی) مثلاً امر به اکرام والدین که انواع و اشکال مختلفی دارد بسته به عرفها و شرایط زمان و مکان و...
هر عملی که به عنوان دین انجام می دهیم باید یا در خطابات خاصّ توصیه شده باشد یا در خطابات عامّ تا بتوان آن را به حساب دین گذاشت وگرنه چنانچه آن را به دین نسبت دهیم بدعت انجام داده ایم حتی اگر عملی در خطابات عامّ باشد و ما به عنوان خاصّ انجام دهیم و برای آن خصوصیت قائل شویم بازهم در حکم بدعت است خطابات عامّ را باید عامّ دانست و همه مصادیق آن را یکسان فرض کرد و به همان عمومیت، آن را انجام داد مثلاً ذکر مصائب اهل بیت(ع) و عزاداری برای سیدالشهداء(ع) به عنوان خطاب عامّ، مورد تأکید نصوص دینی هست و اگر کسی به همین عموم عمل کند کار نیکویی کرده است لکن اگر کسی به یک شکل خاص عزاداری و اسلوب معینی از آن، خصوصیت دهد و آن را بالخصوص تأکید کند شبهه بدعت بر او وارد است
در مسیر دینداری باید به نصوص دین اکتفا کرد و فراتر از آن نرفت ممکن است سلیقه ما به خوبی چیزی حکم کند لکن این لزوماً حکم دین نخواهد بود بلکه باید به نصوص مراجعه کرد و بررسی کرد آیا به عمل مورد نظر ما، توصیه ای شده است یا خیر... اگر در نص معتبر دین، توصیه ای در خصوص آن وارد شده بود قصد ورود می کنیم و اگر نه، حق نداریم قصد ورود کنیم حداکثر به احتمال اینکه شاید این عمل مطلوب باشد و نصی داشته که به دست ما نرسیده و به امید و رجاء مطلوبیت نزد خدا، قصد رجاء می کنیم و عمل را انجام می دهیم و البته در امور جدیدی که زمان معصومین(ع) نبوده باید به نصوص عامّ رجوع کنیم و اگر آن امر، در نص عامّ وارد شده بود قصد ورود کرده و به عمومیت آن عمل می نماییم و اگر نه با شرایط آن، قصد رجاء می نماییم
ذیل مبحث (قصد ورود و قصد رجاء) نکات و مثالهای خوبی برای فهم بهتر مطلب هست که به پست بعدی واگذار می کنم........ ان شاء الله
salam va motshaker,pas hamon ketab asliyeshan ro mikhonam vali dar morede adyane dige mesle hendo va booda chetor aya be farsi ketabeshan mojood hast?
سلام.. ظاهرا همون کتاب که عرض کردم این رو هم داشته باشه.. یاعلی
تزلزل در عقیده حسن بصری
این ابی العوجا که در بصره می زیسته(الاغانی از ابوالفرج اصفهانی۳/۱۴۶) و از شخصیتهای بارز زنادقه(فرهنگ فرق اسلامی۲۱۲)شناخته شده شاگرد برجسته حسن بصری است (روضات الجنات۳/۲۶۰) و از شش متکلم عصر خود بوده نامش را در کنار عمروبن عبید و واصل بن عطا ذکر می کنند.
او مردی جسور و بی باک بوده و از محیط نسبتا آزاد زمان خویش بهره گرفته به تبلیغ عقاید الحادی خود پرداخته و تا دم مرگ بر نظراتش باقی بود.(توحید صدوق۱۲۶-۲۵۳-۲۹۳-۲۹۸)
او که زندیق معروف بود مانند دیگر زنادقه در تخریب مبانی اعتقادی مسلمانان کوشا بود. درباره اش آورده اند که از طعنه به قران کریم خودداری و ابا نمی کرد.(دائره المعارف بزرگ اسلامی۲/۲۸۸)
آورده اند که به ابوشاکر یصانی و عبد الملک بصری و ابن مقنع پیشنهاد کرد که هر یک ربع قران را نقض کنند.زیرا با این کار نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اسلام را زیر سوال می برد.(احتجاج طبرسی۲/۳۷۷)
عده ای نیز بر دهری بودن آن اشاره نموده اند که جهت اطلاع می توانید به توحید مفضل صفحه ۸ و به الامتاع ابوحیان صفحه ۱۴۵ مراجعه کنید.
جناب مسعود جلالی مقدم که در مورد این شخصیت کتاب نوشته اند در کتاب خود اینگونه آورده است که: این ابی العوجا خود را نه مانوی و نه ثنوی بلکه دهری و ضد شرع مبین اسلام نشان داده است.این شخص موقع مرگش اعلام کرد :چهار هزار حدیث جعل کرده ام تا حلال را حرام و حرام را حلال نمایم.(فرهنگ فرق اسلامی ۳۴)
خلاصه وقتی علت از دین برگشتن این شخص را از او جویا شدند می گوید: که علت تناقضاتی بود که در گفتار حسن بصری در باب جبر و اختیار دیدم. او(حسن بصری) را بر یک عقیده استوار نمی دیدم.
(توحید صدوق۲۵۳) و (احتجاج طبرسی ۲/۳۳۵)
در جای دیگر اینگونه می گوید:استادم حسن بصری دیوانه بود. سخنان بی اصل زیاد می گفت. گاهی قدری مذهب و گاهی جبری مرام بود.
(ترجمه روضات الجنات ۳/۲۶۰)
حال با چه انگیزه ای دشمنان اسلام می خواهند حسن بصری را به عنوان محب علی مطرح کنند در حالیکه مثل روز پرونده حسن بصری روشن است.
چطور می خواهند دشمن علی علیه اسلام را به عنوان محب امیر المومنین جا بزنند؟
لعنت خدا بر حسن بصری با آن مکاشفه معروفش! موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
وبلاگ عمر 310 با موضوع "شخصیت واقعی عائشه 3" به روز شد. امیدوارم مورد استفاده شما قرار گیرد.
التماس دعا...
یا علی یا علی یا علی
اللهم العن الجبت و الطاغوت
سلام علیکم.. ممنون.. یاعلی
سلام زیارت قبول التماس دعا
سلام و ممنون.. محتاج دعا.. یاعلی
سلام ... خدا با شماست.
---------------------------------
بعد از چند ماه سکوت دل نوشت آپلود شد.
----------------------------------
لطفا متن را بخوانید و من رو از راهنمایی های خودتون بی بهره نکنید.
سلام.. خدمت می رسم.. یاعلی
salam,ketabe tarikhe adyano neveshte aghay hosiin tofighiro khondam vali dar morede jorm ya gonahan chizi naneveshte dost dashtam rajebe in mozoh ke har joormi dar har dini che mojazati dareh bedonam be nazar shoma bayad khodam shakhsan dar adyan jostejo konam ya in ketabi ke moarefi kardid kafi hast
mamnon va dar panah hagh ( rasti ziyatae shoma ham ghabol )
سلام خواهر محترم.. فکر می کنم همون روش اول بهتر باشه و خود من خیلی به اون منبعی که معرفی شد اعتبار نمی کنم البته اگر کتاب مقدس یهود رو تهیه کنید فکر می کنم مناسب تر باشه چون مفصلاً احکام جزائی اونها رو ذکر کرده.. مؤید باشید
به نام خدا.سلام.خداتوفیقتان دهد.هم توفیق شناخت بیشتراسلام واقعی وهم توفیق خدمت بیشتربه آن وهم بهترعمل کردن آن.اگربنده سایت هایی دینی دیده باشم که برعلمم ازاسلام واقعی اضافه شده وارادتم به اسلام بیشترشده آن سایت ها،سایت های شماودوستان عزیزتان است.خداتوفیق دوری هرچه بیشترازغروربه شماعنایت فرماید.ازوقتی سایت شماراخواندم درباره ی دین دچارتناقضات زیادی نمی شوم.درصورتی که دیگرسایت های مثلامذهبی چنان گیجم می کردکه گاهی به صحت مذهبی که قبولش داشتم شک می کردم.موفق باشیدوامیدوارتر.
سلام بر برادر گرامی و ممنون از دعای خیرتون.. دین خدا ساده و سهل و واضح است این عرفای بدعتگذار پیچیده اش کرده اند وگرنه مطلب واضح است و فطری.. همانطور که قبلا در یکی از کامنتهایتان اشاره کرده بودید (اطاعت بنده از خداوند در مسیر سعادت ابدی و دوری از شقاوت ابدی) موفق باشید
مطلب علیه اون ملعون چی شد؟
ما هنوز منتظریم!!
منبع مورد نظر رو کماکان دارم جستجو می کنم که مطلب به لحاظ شماره صفحه و... مستند باشد وگرنه مسأله خاصی نیست و مطلب از حیث معرفتی مشخص است شما می دانید که این عرفان مسلکان نادان دست به هر دستاویزی می سایند که به نحوی فضایح بتهای متعفن شان را مخفی کنند فلذا اگر مطلب را مستند ارائه نکنم همین بهانه می شود که عرعرها کنند و اشک تمساحها بریزند و جفتکها بپرانند که وااسلاما به فلان الاغ گفته شد الاغ! فلذا باید مستند حرف زد که کثافات الاغشان را نتوانند پنهان کنند.. دعا کنید هرچه سریعتر منبع مورد نظر رو پیدا کنم.. یاعلی
« شبهه » بدعت برای تخصیص زدن عمومیات یعنی چی ؟
کاش مثالای مطلبتونو بیشتر میکردید.
این تذکرات شما باعث میشه یه مقدار دست و پامونو جمع کنیم جزاکم الله خیرا. در مورد خودم فک کنم چارش اینه که یه کم کمتر حرف بزنم و بیشتر فکر کنم.
مطالب حق با اینکه همه جا حق است اما برای اهل حق موجب تذکار و رشد و کمال است و برای اهل باطل موجب خسران و لجاجت و ضلالت! همین مطالب که برای شما موجب تذکار و تأمل و احتیاط بیشتر میشه رو بدید به یکی از اینهایی که خدا اراده کرده گمراهش کنه... می بینید که *(فلما جاءهم نذیر ما زادهم الا نفوراً)* بدتر میشه و دورتر و لجاجتش بیشتر! ... ان شاء الله مثالهای جامعی در نوشتار بعدی عرض می کنم و مطلب واضح تر خواهد شد.. یاعلی