کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

مشرک شیرازی یا حافظ همجنس بازی؟

یکی از نقاط بهت آور اشعار حافظ شیرازی، تأکید بر عشق به پسربچه ها و تمایل به همآغوشی با همجنس است این نقطه عجیب، آنقدر در اشعار این شخص، تکرار شده که جای هیچ شک و شبهه ای باقی نگذاشته و انحراف شدید جنسی او را به انحاء مختلف، اثبات می نماید البته انحراف همجنس گرایی، مختص او نیست و عارفان دیگری نیز به بهانهء عشق مجازی به آن مبتلا بوده اند لکن جلوه این انحراف، در اشعار حافظ، بسیار روشن تر از اشعار سایر بت پرستان و عاشقان است... اشعار او برای متأمل دقیق، نکات جالبی دارد:

 

1.گر چنین جلوه کند مُغ بچهء باده فروش . خاکروب ِدر میخانه کنم مژگان را (غزل4)
-مغ بچه!

 

2.این نازنین پسر تو چه مذهب گرفته ای . که ت خون ما حلال تر از شیر مادر است (غزل39)
-پسری نازنین!

 

3.بگشا بند قبا تا بگشاید دل من . که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود (غزل207)
-می دانیم که لباس متداول پسربچه ها قبا بوده است؛ دعوت به گشودن قبا هم نیاز به توضیح ندارد و همچنین ذکر خیر پهلوی پسرک!

 

4.دهان یار که درمان درد حافظ داشت . فغان که وقت مروّت چه تنگ حوصله بود (غزل211)
-تعبیر مروّت تعبیر بسیار ظریفی است شاعر در اینجا، زمان کامجویی از لب و دهان معشوق خود را زمان مروّت معشوق اش نامیده که مفهوم کمک و همکاری معشوق در کام دادن به او را می رساند و نکته ظریف تر اینکه تعبیر مروّت در اصل به معنای مردانگی است!

 

5.ای سروناز حُسن که خوش می روی به ناز . عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز
فرخنده باد طلعت خوب ات که در ازل . بُبریده اند بر قد سروت قبای ناز (غزل255)
-بازهم تعبیر قبا!

 

6.دلم رمیدهء لولی وشی است شورانگیز . دروغ وعده و قتـّال وضع و رنگ آمیز
فدای پیراهن چاک ماهرویان باد . هزار جامهء تقوی و خرقهء پرهیز (غزل262)
-تعبیر "پیراهن چاک" یادآور روش عشق بازی بعضی عرفا در حین سماع عرفانی است که از فرط عشق و بی قراری، ناگهان پسرکی را جامه دریده و سینه بر سینهء لخت آنان می نهادند (عارف و صوفی چه می گویند ص59)

 

7.صبا زآن لولی ِشنگول سرمست . چه داری آگهی چون است حالش
گر آن شیرین پسر خونم بریزد . دلا چون شیر مادر کن حلالش
مکن از خواب بیدارم خدا را . که دارم خلوتی خوش با خیالش (غزل276)
-ای عاشق شنگول! چرا شیرین پسر، خون شما را بریزد؟ مگر می خواهید او را آزار جنسی دهید؟ فعلاً که فقط در خواب عارفانه و خیال عاشقانه خود، صحنهء کامجویی از او را تصور می کنید پس خون تان محفوظ است و احتیاجی به حلالیت نیست!

 

8.ببُرد از من قرار و طاقت و هوش . بت سنگین دل سیمین بناگوش
نگاری چابکی شنگی کـُلـَه دار . حریفی مهوشی ترکی قباپوش
ز تاب آتش سودای عشقش . بسان دیگ دائم می زنم جوش
چو پیراهن شوم آسوده خاطر . گرت همچون قبا گیرم در آغوش (غزل284)
-تعبیر "سیمین بناگوش" نیز بسیار ظریف است چرا که پسربچهء حدوداً ده الی پانزده ساله را منظور می کند از آن رو که بناگوش ِپسربچه در این سن، کمی رنگ محاسن به خود گرفته و تاحدودی نقره خام می شود مضاف براینکه پسر در این سن به نسبت کودکان، چابک هم هست و برخلاف دختربچه که در این سن، روسری دارد و حجاب، او کلاه بر سر می گذارد نکته دیگر اینکه پسربچهء معشوق به عشق ِمجازی ِحضرت!حافظ، تـُرک هم بوده است (سپیدرو و خوش اندام) و قبا هم بر تن داشته البته اگر تا پایان مراسم ِهمآغوشی، پاره نشود!

 

9.مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش . لیکن اش مهر و وفا نیست خدایا بده اش
چارده ساله بتی چابک و شیرین دارم . که به جان حلقه به گوش است مه چهارده اش
دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی . بکشد زارم و در شرع نباشد گنه اش (غزل286)
-دلبری که چارده ساله باشد و در عین حال طفل، طبیعتاً پسر است چرا که دختر چهارده ساله، طفل نیست و بالغ می باشد مخصوصاً که به قرینه "در شرع نباشد گنه اش" روشن است که منظور، دختر نیست چرا که پسر چهارده ساله شرعاً ممکن است مکلف نشده باشد اما دختر چهارده ساله خیر

 

10.سبزپوشان خط ات بر گرد لب . همچو حوران اند گرد سلسبیل
ناوک چشم تو در هر گوشه ای . همچو من افتاده دارد صد قتیل (غزل305)
-سبز بودن اطراف لب، چه معنایی می تواند داشته باشد!؟

 

11.عاشق روی جوانی خوش و نوخاسته ام . وز خدا صحبت او را به دعا خواسته ام (غزل306)
-جان کلام را گفت این عاشق الهی! اگر منظور از جوان نوخاسته (نوجوان) در این شعر و سایر تعابیر این اشعار -معاذالله- خود خداوند بوده پس چرا از خداوند، مصاحبت با آنان، درخواست می شود به دعا؟

 

12.بگشا بند قبا ای مه خورشید کلاه . تا چو زلفت سر سودازده در پا فکنم (غزل346)
-بگشا بند قبا!

 

13.دل بدین رود گرامی چه کنم گر ندهم . مادر دهر ندارد پسری بهتر از این (غزل403)
-چه پسری!

 

14.آمد افسوس کنان مُغ بچهء باده فروش . گفت بیدار شو ای رهرو خواب آلوده (غزل421)
-بازهم مغ بچه!

 

15.پدر تجربه ای دل تویی آخر ز چه روی . طمع مهر و وفا زین پسران می داری (غزل451)
-واقعاً ها! چرا طمع "مهر و وفا" داری از اینها؟
.................................................................
و اما نکاتی در حاشیه:

 

16.عارفان متعصب و جامداندیش، برای فرار از این مخمصه حیثیتی و تطهیر حافظ، تلاش های فراوانی کرده اند این تلاشها در دو دسته کلی قرار می گیرد:
الف.تجهیل و هتک مخالفین عرفان و روانه کردن تهمت های کوته نظرانه بسان سطحی نگری و امثال آن
ب.تأویل اشعار و ارائه تفاسیر شگفت و بی ربط و بدون شاهد و قرینه و خالی از منش تحقیقی و خارج از موازین ادبی

 

مورد الف که ترفند همیشه شان بوده و هست و خواهد بود... وقتی کسی با حقیقت برهنه و واقعیت بی پرده مواجه می شود اگر انصاف نداشته باشد و تحت تأثیر عادات و سلایق و مقبولات ذهنی خود بخواهد از قبول حق و پذیرش واقع، امتناع نماید ساده ترین و کم خرج ترین راه اش تجهیل و هتک مخالف است و راه بعدی اش نیز جنجال و هوچیگری و خود را "عمقی" و دیگران را "سطحی" نشان دادن!

 

مورد ب نیز حکایت غریبی است... کسی می آید و تراوشاتی از مغزش بر زبانش جاری می کند چند سال بعد از مرگ او مفسران می آیند و تفاسیری می سازند که روح او هم از آن همه تفاسیر بی سر و ته، بی خبر است و اگر سر از قبر برآرد دچار حیرت خواهد شد که این همه مطلب، چطور در مغز من بود و خودم نفهمیدم!؟

 

17.از مورد ب بدتر، تطبیق چرندیات مربوط به پایین تنه یک همجنس گرا، بر حقائق عالم ملکوت و انطباق این تعابیر کثیف بر خداوند سبحان و خالق قهار زمین و آسمان است کسی می آید و می گوید «منظورش از مغ بچه و لولی شورانگیز و شیرین پسر نازنین و تـُرک شنگول سرمست و مهوش شنگ کـُلـَه دار و... ذات اقدس الهی است» (سبحانه و تعالی عمّا یشرکون) نادانی که چنین تعبیر رجس نجسی می آورد که به خیال خود، لسان الغیّ را لسان الغیب کند آیا کور است و نمی بیند که مؤدای حکم عقل و صریح آیات قرآن و روایات معصومین(ع) نفی تشبیه خالق و مخلوق است و رد تصور و مثلیت!؟ *(لیس کمثله شیء)* این چه عذر بدتر از گناهی است که از فسق لواط به شرک تشبیه پناه می برد و یاوه سرایی ِدون شأن توحیدیهء حضرت حق عزّوجلّ را مفسر اباطیل یک گمراه می نماید!؟

 

18.عاشقان گمراه می گویند عشق مجازی، قنطره ای (پلی) است به سوی عشق حقیقی! بلی راست می گویند! خدای شان خدای لامکان و فوق زمان و دون تصور و خارج از توهم نیست که عقل و نقل معرفی کرده است اگر خدای آنان، الله سبحانه و تعالی بود می دانستند که عشق به او از اباطیل است و هیچ مؤید عقلی و نقلی ندارد خدای آنان بتی ساختگی و خدایی بافتنی است که ابلیس ِبـُتگر برای شان بافته است و بس که شیرین بافته است عاشقش شده اند دیگران را هم به عشق آن بت شان دعوت می نمایند و مظاهر آن عشق حقیقی شان را نیز همین عشق های مجازی ِآلوده معرفی می نمایند که گوشه ای از آن، در بالا ذکر شد عشقی که ثمری جز دوزخ ابدی نداشته و خداوند در وصف چنین عاشق و معشوقی می فرماید *(انّکم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم انتم لها واردون)* شما و هر آنچه جز الله می پرستید هیزم دوزخ خواهید بود که به آن وارد خواهید شد (الانبیاء آیه98)

 

19.رجبعلی خیاط از همین حافظ کذایی تجلیل می کرد و او را شیعه و دارای مقامات والا می دانست و برعکس، مولوی را منحرف و سنی و گمراه می خواند! آیا بهتر نبود رجبعلی قبل از بیان این نظر با لاله زاری (طهرانی) هماهنگ می کرد که جان کندن لاله زاری در کتاب روح مجرّد و آسمان و ریسمان بافتنش برای اثبات تشیع مولوی و مقام والای او بر باد نرود!؟

 

20.حافظ می گوید: هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم (غزل316) فتأمّل جیّداً فی "چه"!

نظرات 192 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 7 اسفند 1395 ساعت 08:33

روح تو چقدر بزرگمنش است که جسمت را اینچنین به خواری میکشد تا راه خدا را بر انسانها هموارتر سازد.
درود بر روحت
لعنت بر ...
شاهد یعنی ابزوربر رابط بین روح و جسم که در انسان ...

ناشناس پنج‌شنبه 14 بهمن 1395 ساعت 19:08

سلام داداش هیچ موقع خودت رو در مقام قضاوت قرارنده اگه روز قیامت برعکس این ثابت بشه شرمنده می شی دیگه اونوقت پشیمونی سودی نداره.به قول سعدی:زبان درکش ای مرد بسیار دان که فردا قلم نیست بر بی زبان.
یا به قول قشیری:اگر مقبول بود به رد مردم مردود نگردد واگر مردود بود به قبول مردم مقبول نگردد.
قضاوت رو بذار به عهده ی خدا من وتوی ناچیز کی هستیم که در مورد این جور آدم ها قضاوت کنیم.ان شاءالله خدا هدایتمان کند.

بنده خدا سه‌شنبه 28 دی 1395 ساعت 16:21

این اکاذیب هیچگونه ادله منطقی برای صحتش وجود ندارد!!!!!!
و مشخصا رفتار زننده و متکبرانه ی شما در پاسخ ها و همچنین در متن که از آن با عنوان اعتماد به نفس یاد می کنید واقعا شرم آور است و تهجر و عدم درک شما رو از موضوعات عرفانی مشخصا بیان می کند
خدا هدایتت کند

بنده خدا سه‌شنبه 28 دی 1395 ساعت 16:19

این اکاذیب هیچگونه ادله منطقی برای صحتش وجود ندارد!!!!!!
و مشخصا رفتار زننده و متکبرانه ی شما در پاسخ ها و همچنین در متن که از آن با عنوان اعتماد به نفس یاد می کنید واقعا شرم آور است و تهجر و عدم درک شما رو از موضوعات عرفانی مشخصا بیان می کند
خدا هدایتت کند

ایرانی سه‌شنبه 28 دی 1395 ساعت 15:52

براتون متاسفم حافظ شعرهای معنوی میگه و یک عده احمقه خشکه مقدس اونارو مادی ترجمه میکنن
حافظ فقط شاعر نبوده بلکه حافظ قرآن بوده پس تو نمیخواد با این اکاذیبت ملا شی

مسافر چهارشنبه 8 دی 1395 ساعت 15:09

دوست عزیز سلام............
دوست من نیاز به توهین نیست.......
دوست من وقتی وارد عرفان میشویم کلمات معناهای مختلف دارند.به طور مثال بت.هم به معنای مجسمه.هم به معنای نیروی برتر و هم به معنای معشوق و هم به معنای معبود.برداشت از کلمات در عرفان بستگی به افکار داره.....یا همین قبا که در عرفان چون فرقی در زن و مرد نیست و برابری ان حکم عقل است قبا هم دامن و هم عبا و هم پرده میشود.....
بطور مثال وقتی صحبت از خمر میشه سریعا به می و مستی فکر میکنیم ولی ددر اصل خمر به معنای پرده و یا حجاب است .....و در عرفان میگویند چون الکل پرده ای بر دور تفکر و هوش انسان میکشد خمر به می میگویند.....
پس موقع نقد کردن نوست من سعی کن یک طرفه به قاضی نروی.....من شخصا از اشعار حافظ خوشم نمیاد و عاشق مولانا هستم ولی این مسایل از دید شماست و قطعیت نداره....همانطور که مسایل من قطعیت نداره

حق گویان جمعه 19 آذر 1395 ساعت 01:54

عاشق و رند و نظر بازم و می گویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام
************
ممنون از و بلاگتون

رامین پنج‌شنبه 11 آذر 1395 ساعت 05:06

به چهارده روایت قرآن رو حفظ بوده

شین جمعه 21 آبان 1395 ساعت 06:28

تا حالا دید به این کوتاهی ندیده بودم ...
زبان شعر زبان مجازه بزرگوار !
درمورد اشعار امام خمینی و آقای خامنه ای چی میگید؟

A_Tr پنج‌شنبه 6 آبان 1395 ساعت 20:02

معشوقه حافظ دختری به اسم شاخ نبات بود... اینو هر کسی که از ادبیات هیچی حالیش نیست هم میدونه... مزخرف گویی بسه لطفا

کوثر شنبه 24 مهر 1395 ساعت 06:56

چه تعصبی بعضیا رو حافظ دارن مامان منم تعصب داره روش وقتی بهش گفتم حافظ انحراف عقاید داشته موضع گرفت اما برای اهل بیت موضع نمی گیره
حواله حافظ دوستان به خود حافظ و باهاش محشور بشید ان شالله
منم ان شالله با اهل بیت ع محشور بشم

حافظ جبر گراست حتی اگر همجنس باز نباشه.
این کانال تلگرام منه هرکس دنبال عرفان واقعیه بیاد
Kosar_toba@

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 مرداد 1395 ساعت 21:09

دلی پر.درد ازدست ریاکاران زمانه ی خود که روحانی نما ومسلمان منشبوده اند ودست به هرکارکثیفی میزدند داشته اینها توی شعرش آورده والله

مینا یکشنبه 10 مرداد 1395 ساعت 21:30

من حافظ رو دوست دارم ولی نه متعصبانه...اطلاعات دقیقی هم از اصطلاحات عرفان ندارم...نمیدانم شاهدبازی و مغ درعرفان ب چ معناست...ولی بازهم حرف شمارو قبول نمیکنم...شما چقدر مطالعه درباب عرفان و عارفان و اصطلاحات و حالاتشان داشتید؟!
همونطوری که من بی سواد ب خودم اجازه نمیدم که حتی یک لحظه ایه ای از قران و یا حدیثی از ائمه را برای خودم تفسیر کنم چون هزاران علم موردنیازش را ندارم...شاهم تا هزاران علم مورد نیاز تفسیر شعر شعرا رو ندارید انقدر راحت چیزی رو نشر نکنید...فقط یک لحظه فکر کنید اگر حرفتون اشتباه باشه و یه نفر بادیدن مطلب شما نظرش ب حافظ عوض شده باشه شما در قیامت پاسخگو خواهید بود
درضمن من قصد مقایسه قران رو با شعر حافظ نداشتم..فقط همین که تفسیر هذ حوزه نیازمند هزاران علم مربوطه است...وادم تا هزاربار از حرف و استدلالش مطمئن نشده اون رو ب راحتی منتقل نمیکنه اونم تو فضای مجازی

اسما دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 13:04

سلام..ای کاش این درک رو داشته باشیم که نظر..عقیده..رفتار..گرایش جنسی همه ی اینها شکل های مختلفی دارن که باهرشکلی قابل احترام اند..کسانی که بسیارزیبا ازادبیات وفهم عمیقشون صحبت میکنن چه بی ادبانه انتقاد میکنن اونایی که نگران فرهنگ پارسی اند چه بی فرهنگ صحبت میکنن.. اصاچرا عرفان و اسلام و گرایش جنسی را باهم قاطی میکنین؟؟ منم مثه خیلیا بایه نظریه ی معمولی نمیتونم تصمیم بگیرم پس بیشتر درگیرمطالعه میشم...هقه یا خانوم مدیر وبلاگ ممنون از شما که حس کنجکاوی وتحقیق منو بیدار کردین درضمن همجنسگرایی دلیلی برای مشرک بودن نیست

ن.ن یکشنبه 9 خرداد 1395 ساعت 06:02

دوست عزیز وقتی حتی سواد و علم ادبی تفسیر بیت ها رو نداری و انقدر نمیدونی که بعضی کلمه ها نسبت به امروز معانیشون دگرگون شده لطفا نظری نده. چون بدون شک در جایگاهی نیستی که بتونی حافظ رو نقد کنی.و توصیه می کنم برای شناخت حافظ تفسیر شعر ها رو بخونی. با چهار تا بیت که اصلا نمی دونی پیشینه تاریخیش چی بوده و چرا نوشته شده نمی تونی کسی رو نسبت به حافظ بد بین کنی. و عمیقا متاسفم برای امثال تو ...انقدر سطحی نگر نمیشه :)

صدف شنبه 8 خرداد 1395 ساعت 14:59

جناب بی نام و نشان حضرتعالی مدرک تخصص ادبیاتتان را از کدام بیغوله گرفتید که اینچنین گستاخ تشریف دارید؟! البته من این مزخرفات را متاسفانه از فرد دیگری که ادعای فضل و ادب میکرد نیز شنیدن و جای بسی تاسف است که افرادی اینچنین سطحی نگر با جسارت و پررویی تمام دست به تفسیر میزنند!! فردی که قرآن را با چهارده روایت میخوانده آنقدری فهم و درک داشته که دست به همجنس بازی نزند. با نشر این اکاذیب راه به جایی نمیبرید. بخاطر تهمت بی اساس و آزردن روح متعالی خواجه حافظ شیرازی استغفار کنید

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 18:39

خاک بر سر خرت کنم

Aotmeinda پنج‌شنبه 19 فروردین 1395 ساعت 14:00

خداوند و قرآن و پیامبر و معصومین بر کمر کسی بزنند که با منابع دوروغینش بر کسی تهمت ببندد ، آمین لعنت بر تو که بر کسی که در حال حضور ندارد تهمت میبندی ، با تو هستم نویسنده مطلب

شاهین پنج‌شنبه 10 دی 1394 ساعت 18:20

در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من همانم که نمودم دگر ایشان دانند
.....................
و هم چنین
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت(به طعن)
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر خوبم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

در واقع جوجه ها رو آخر پاییز میشمرن داداش ..

[ بدون نام ] جمعه 22 آبان 1394 ساعت 11:00

هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند

Ali دوشنبه 18 آبان 1394 ساعت 23:48

یعنی با این نکته یابی بنی اسرائیلیت رسما نشون دادی تو کلت چیه :|


یه ضرب المثل داریم میگه چشمی که هرز ِه همه چیو هرزه می بینه

مستانه جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 10:50

نفرین بر اشعار حافظ و سعدی و مولوی و خیام شاعران خراباتی و صوفی مذهب بچه باز بدآموز. و درود بر فردوسی که غیرت و مردانگی به ایرانیان می آموزد. درود بر نویسنده وبلاگ که حقیقتهایی را برای مردم آشکار می کند. دیگر بس است ای ایرانیان وقت ان رسیده که خوب و بد را از هم تشخیص بدهدید.
همان سعدی در زمانی که می زیسته زمان حمله مغول بوده
حتی یک بیت شعر درباره قتل عام مردم ایران نسروده فقط یک قصیده در مرگ خلبفه عباسی گفته. پس کجاست همدردی با دیگر مسلمانان. از آن سو درس بی غیرتی به دیگران داده است : چون نعره شیران بدرد نعره کوس- زنهار مده جان گرامی به فسوس- یا هرکه خصومت نتوان کرد بساز- دستی که به دندان نتوان یرد ببوس

مهناز و سیروس (سیناز) سه‌شنبه 30 تیر 1394 ساعت 03:04

با سلام!

زلف مربوط به مذکر است و گیسو مربوط به مونث! هیچ وقت نمی گویند ای مرد گیس بریده یا گیسوکمند ولی برای مردها می گویند یارو زلفی! در ضمن کاکل! أن زمانها زنها فکل نداشتند! فکل مخصوص مذکر بوده است و وجود آن همه زلف و کاکل که مربوط به مذکر است در اشعار به اصطلاح مقدس! خود شما بگویید که نشانه ی ....!
عربده کشیدن و ظلم کردن معشوق؟!
خدا که اهل عربده کشیدن نیست! ظالم هم که نیست! نتیجه: مورد زمینی است! و البته طرف آدم ژاکی نیست! چون آدم ژاک نه ظلم می کند و نه مسخره بازی در می آورد! مورد هر که هست کثیف و هرزه است! تازه زن هم نیست چون زنها هم که جیغ می کشند! عربده نمی کشند! لذا آن معشوق کثیف لابد مذکر هم هست!

مهناز و سیروس(سیناز) دوشنبه 29 تیر 1394 ساعت 23:25

با سلام!

سوء استفاده ی آقایان حافظ و بلخی از قرآن:

اولا قرآن بدون معصومین کامل نیست! آن قرآن قرآن کاغذی و البته مقدس و ۱۰۰ درصد قابل احترام است ولی باید بدانیم که ما جهارده قرآن زنده ی غیر کاغذی هم داریم! و رسوالله هر دو را با هم برایمان جاگذاشتند و قرآن بدون احادیث ۱۴ معصوم قابل استفاده نیست! یعنی قرآن نیست! ولی ۱۴ معصوم در اثرات منحرف آقایان حافظ و بلخی کجا هستند؟!

ثانیا قرآن را آنان با تفسیر به رآی خودشان آورده اند و این جهنمی بودن آنان را قطعی می کند! اگر کسی حافظ و حتی بلخی را فقیه بداند دیگر هیچ!که البته فقیه گمراه هم داریم! فقیه حتی اگر علمش هم درست باشد(که حافظ و بلخی علمشان درست نیست!) معصوم نیست و چه بسا فقیهانی که جایشان ته جهنم باشد!

ثالثا قرآن اگر ۶۶۶۵آیه اش را بیاوری ولی یک آیه اش را نیاوری ناقص است و کامل نیست! انتخاب سلیقه ای آیات! و ضدیت و یا بی توجهی به آیات دیگر!!!!
کاری که حافظ و بلخی کرده اند: انتخاب سلیقه ای برخی آیات به صورت ناقص و البته با تفسیر ظاهری و غلط و موافق با عقاید انحرافی شان!

مهناز و سیروس (سیناز) دوشنبه 29 تیر 1394 ساعت 22:59

با سلام!

۱- اینکه حافظ بزرگ است!
اولا بزرگ بودن با مفید بودن فرق دارد! یزید(لعنت الله علیه) کم بزرگ بود؟! تمام عالم و آدم او را می شناسند! همان اندازه که حضرت امام حسین(ع) بزرگ بود یزید هم بزرگ بود مشهور بود قدرت داشت! ولی آیا یزید امیر مومنان است؟! چنگیز! هبتلر! اینها هم بزرگند و مشهور ولی . . . ! بنا براین بزرگ بودن دلیل قطعی بر خوب بودن نیست!
۲- حافظ قرآن بودن آقایان حافظ و بلخی!
اولا حافظ قرآن بودن به حافظون حدود الله بودن است! یعنی به عمل کردن به قوانین الهی! به عبارتی دیگر یک حافظ کلمات عربی قرآن (اگر طرف عامل نباشد!) ارزشش دقیقا به قیمت یک سی دی غیر ارجینال یا فوقش یک دی وی دی ارجینال است!
ثانیا صرف حافظ قران بودن می تواند دال یعنی نشانه باشد ولی نمی تواند دلیل باشد! وگرنه چنگیز قرآن را از حفظ برعکسش را هم می خواند!

۳- شاعر قوی بودن:
یزید حافظ قرآن بود و البته اشعارش آنقدر زیبا(البته شیطانی) بود که خود طرفدارش آقای حافظ از او تضمین فرمودند! الا یا ایها . . . !
هنر مند بودن دلیل بر خدا شناس بودن نیست! اشعار حافظ معجزه نیست! مثل او می تواند سروده شود! کما اینکه بهتر از او هم سروده شده و نمونه اش اشعار خود ما ! که قرار است به زودی چاب شود ! و خورشید قابل انکار نخواهد بود!
در ثانی: اگر سرخی لب و برجستگی سینه و سفیدی ساق را از اشعار آقای حافظ بردارید! زیبایی نمی ماند! حتی زیبایی اشعارش هم تا حد زیادی تقلبی و جنسی است!
ثالثا هر کسی که یکبار دیوان آقای خواجو را فقط در دست گرفته باشد می فهمد که آقای حافظ بزرگترین دزد اشعار است! بیروی فرموده اند در حد کبی!

توجه: بجز ۱۴ معصوم و بجز قرآن از هر کتابی و از هر شخص می توان انتقاد کرد! تعصب انسان را کور می کند! هدایت را از خدا بخواهیم از ته دل بخواهیم! فرض کنیم کسی شیعه نباشد اصلا مسیحی هم نباشد کافر اصلا از کافر هم بدتر: یهودی! اگر منطقی باشد عاقبت به خیر خواهد شد! چون اهل بیت او را جذب می کنند ولی خدا نکند کسی غیر منطقی باشد شیعه هم باشد یهودی خواهد مرد!
منطق داشته باشید و از منطقی ها حمایت کنید!

لطفا ما را دعا کنید! مهناز و سیروس(سیناز) لیلی و مجنون جدید نویسنده/شاعر/سخنران/ روانشناس و محقق در زمینه مکانیسمهای مغزی فهم.( بین زیست شناسی و روانشناسی) و بالاتر از همه دوست شما و کنیز و غلام علی و فاطمه(ص)

مهناز و سیروس (سیناز) دوشنبه 29 تیر 1394 ساعت 21:43

در ادامه:

۱- مگر حضرت موسی(ع) وقتی دنبال دختران حضرت شعیب راه می رفت: نفرمودند که من از دیدن اندام شما بیم دارم که تحریک شوم و از خدا دور شوم و به شیطان نزدیک شوم؟! لذا بگذارید من جلوی شما بروم که از عقب لحظه ای چشمم به اندام شما نیفتد!آیا حافظی که می خواهد از ذل زدن به خوشگلها به خدا برسد! از خیلی ها حتی از ما و شما هم بالاتر!!! آیا از نبی اولوالعزم خدا هم که معصوم از گناه است بالاتر است؟!
توضیح: ۱۴ معصوم (ع) علاوه بر گناه از اشتباه هم معصوم هستند.

آقای مولوی چرا عملاْ آقای شمس (لعنت الله علیه) را به جای حضرت امام زمان(عج) اشتباهی گرفته و آیا این طبق و من مات و لم یعرف. .. جاهل و نادان نبوده اند؟! حالا طرفدارانشان (ضالین: گمراهان) چطور؟! طرفداران لجبازشان (مغضوبین:غضب شدگان)چطور؟!!!
یای استدلالیون چوبین بود؟؟!!!! استغفرالله! حضرت مولانای اصل علی ابن ابی طالب که اولاْ محبت را نصف عقل دانسته اند و آخر ذوق درست بوده اند(بدون تقلب و کم ظرفیت بازی و انحراف!) ثانیا: ایشان همه عقل و خرد هستند و احساسی را که در اطاعت عقل نباشد هوس می دانند! آیا آقای بلخی شاعر رقاص! بال دارد ولی کسی که در معراج با نبی بود ساقهای معنوی اش از چوب است؟!!!
لا اله الإ الله و ............ادامه دارد!.........اینها نمونه فقط جهت تشکر و تشویق جنابعالی!و بدانید که تنها نیستید! وگرنه داریم بهتر از اینهایش را داریم اینها قطره! ما دریایش را داریم! اقیانوسش را داریم! البته با توکل بر خدا! توسل به معصومین و همکاری دغدغه دارانی مثل شما و تآیید کنندگان عزیزتان! خدا همه را هدایت کند و ما را هم به همراه جمع ......

ببخشید باز هم ....یک قطره ی دیگر
در ضمن تعریف بزرگی از کسی دلیل بر مقبولیت کسی نمی تواند باشد!چرا؟!چون:
اولا: اینها معصوم نیستند و غیر معصوم می تواند اشتباه بکند و آدمهای بزرگ احتمال دارد تازه استباهات بزرگتر مرتکب شوند!
حالا تعریفها و شناختهای غلط از منحرفین از این اشتباهات بزرگ!
ثانیا: حتی طرف تآیید کننده معصوم باشد! و بنا بر مصلحتی موقتی از منحرفی تعریف فرمود! حتی با او فامیلی هم فرمود! ولی اینها دلیل بر آن نمی شود که آن شخص مثلا حتی از دشمنان اهل بیت نباشد و جهنمی نباشد و ۱۴ معصوم و هدایت شدگان بر او غیر مستقیم لعنت نفرستند!
و دیگر اینکه ....

خطر دیوان آقای بلخی و حافظ چرا از فارسی وان کمتر باشد؟!
- توجه زیادی به قیافه!
- یک نفر به چند نفر!
- تبلیغ بی غیرتی به نام عشق
- گفتیم که الحمدالله روانشناس هستیم آنهم صاحبنظر و البته اسطوره! چرا نباشیم! هستیم شکست نفسی هم نمی کنیم! شکست نفسی در برابر غیر خدا تعارف و دروغ است! ادعایی که آن را از خدا دانست و بتوان ثابتش کرد غرور نیستُ جرات است چیزی که چهارده معصوم حتی حضرت زینب آخرش بودند!
سیناز....سینازیسم نام مکتب ما در روانشناسی است که به امید خدا تا معرفی اش چیزی نمانده و البته اسم سایتی که به زودی خواهیم زد!
به امید خدا بعدا . . .

مهناز و سیروس (سیناز) دوشنبه 29 تیر 1394 ساعت 20:41

سلام! درود بر شما!

۱- کاملا مشخص است که اشعار صوفیان خیلی هایش در مورد خدا نیست! خدا کجایش چهارده سال دارد و یا . . . ؟!
۲-به جای نماز رقصیدنهای آقای بلخی و از قیافه های خوشگل به خدا رسیدن آقای حافظ (لعنت الله علیهم)! چرا به فکر ۱۲۴۰۰۰ انبیائ و اولیائ الله نیامد؟!
۲-چرا نعوذ بالله حضرت زهرا (س) خودشان را همیشه از نگاه نامحرم مخفی می کردند و به دیگران اجازه ی خداشناسی ندادند!
۳- امام جعفر فرموده اند نگاه به نامحرم تیری از طرف شیطان آنهم آلوده! ولی آقای حافظ آن را راه رسیدن به خدا می داند! جمع ضدین محال است! یا آقای حافظ از امام جعفر معصوم بالاتر است و یا ایشان مزخرف فرموده اند! اولی که نیست به ناچار لابد . . .
۴- ام الخبائث: آب زمزم؟!
۵- سه ماه می خور و نه ماه بارسا باش! اگر می خدایی است دیگر چرا نسروده اند ۱۲ ماه سر هم؟! وقتی مطلبی عنوان می شود و بعد ولی و یا معنای ولی می آید یعنی عدم سنخیّت!
۶- از شش طرف خریدار هر شش؟! مگر آقای حافظ چند خدا داشته اند؟شاید این هم از فرط عرفانش بوده است که یک خدا برای او کم است؟!!!
۷- یکبار شدیدا غمگین و یکبار شدیدا شاد!
کی شعر تر انگیزد.....فلک را سقف بشکافیم!
اینها نشانه های سمبلیک از نوعی بیماری روانی به نام BMDمی باشد!
8- اینها فقط نمونه جهت تشکّر و آشنایی!
ما مهناز و سیروس معروف به سیناز عاشق و معشوق، شاعر اهل بیت نویسنده و صاحبنظر در روانشناسی و کارشناس تلویزیون هستیم! ما نماز هم می خوانیم فلسفه بلدیم و چند بیت شعر از خودمان: که نگویند روباه دستش به انجیر نرسید گفت کرمو است!

به باغ بلبل عاشق حرمسرا دارد
مثال صوفی مخلص که صد خدا دارد
هزار بت بت چین سیم ساق سبزه
سفید ترک سیه چرده مه لقا دارد.......

قدح زخمره ی بی عصمتان حرامم باد
هزار ییر مغان کمتر از غلامم باد
به کوی عصمت ششم زشش جهت بشنو
نگاه خیره به نامحرمان حرامم باد.....
بلبل کثیفترین موجود بعد از آقایان حافظ و مولوی چرا که بعد از داغان کردن گل مورد علاقه اش نه تنها دق نمی کند بلکه برای لاسیدن با باغهای دیگر لحظه شماری می کند!
ادامه بده ما در لفافه و بعدا در کتاب طنز ولی شما رک ادامه بده!بگذار به شما بگویند عقب مانده! سطحی! بی سواد ، خودرآی و . . . ولی اجرت با اهل بیت! و بدان که تنها نیستی! سیناز هست! سینازی که به زودی اسطوره بودنشان بر همگان معلوم خواهد شد! به امید خدای عزیز!
اینها فقط نمونه بود!

مهناز و سیروس (سیناز) دوشنبه 29 تیر 1394 ساعت 19:58

آفرین

پارسین یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 13:42

باعرض سلام خدمت دوستان طالب حقیقت
به نظربنده قبل از هر تحقیقی باید باخودمون قرار بزاریم که در پژوهش از یه سری جانبداری ها و حب و بغض ها دور بمونیم.ببینید اشعار حافظ به گونه ای سروده شده که تاب تفاسیر مختلفی داره.درضمن باتوجه به اینکه حافظ قرآن مجید بوده این دروغ ها و توهینات نسبت به شخصیت ایشون جای بسی درنگ و تامل داره.شخصیت این عارف ازاین حرفا مبرا هستش..

شادمهر دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 23:10

قبل از هر چیز باید تاسف خورد به حال مردمی که فریاد دموکراسی‌خواهی‌شون گوش فلک رو کر کرده، اما یک پست وبلاگ رو نمی تونند تحمل کنند!
دوم، باید شرایط تاریخی اون زمان را نگاه کرد. ظاهرا بعد از تسلط ترک های غزنوی، نظربازی و شاهد بازی مساله ای عادی شده است و سالها ادامه یافته است (حتی تا زمان صفویه و زندیه). این موضوع را با مراجعه به ادبیات گذشته ایران می توان درک کرد. برای نمونه؛ مراجعه شود به «در باب عشق و جوانی» در گلستان سعدی؛ در یکی از حکایت ها، سعدی صراحتا به درگیر بودن خودش در این قضایا اعتراف می کند. بنابراین، شاید خیلی هم نشه به حافظ خورده گرفت. چون هر چیزی رو باید در قالب زمانی خودش بررسی کرد.
البته ما حافظ رو به خاطر ادیب بودن و عالم بودن اون گرامی می داریم و لغزش های افراد رو هم باید با توجه به شرایط زمان خودش مورد تحلیل قرار داد.

م.ن چهارشنبه 12 فروردین 1394 ساعت 03:15

بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خطاب به مدیر و نویسنده محترم سایت : احسنت احسنت احسنت احسنت واقعا مطلبتون حرف نداشت این جماعت گمراه هم که تعدادشون خیلی زیاده مثل مورچه ، یا ببخشید مثل گورخر که تعدادشون زیاد میشه با حافظ و مولوی ملعون ولدالزنا و بدعت گذار محشور میشند ، البته این هم باید درنظر گرفت که قراره اون دوتا با عمر و ابی بکر محشور بشن که این جماعت هم میره پیش اونا فقط یه آیه از قرآن بگم تموم کنم : والشعرا یتنبهم الغاوون و شاعران را گمراهان پیروی کنند حرف حق طرفدارش همیشه خیلی کمه ، از زمان پیامبران و امام (ع) معلوم میشه. عوض اینکه برن قرآن و حدیث بخونن ببین چطور اسمشون رو مسلمان و شیعه گذاشتن ، درحالی که نمی دونستیم سنی و سنی پرست بودن. مدیر گل سایت خدا عوضتون بده و اجرتون با امام زمان (ع) که این کار بس عظیمی رو انجام دادین و دل امام زمان (عج) رو شاد کردین ، و همچنین دل ما رو. یاعلی اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

مهدی جمعه 8 اسفند 1393 ساعت 01:41

چیزی رو که نمیدونی نگو..خاک بر سرت با این دلیل آوردنت. میدونی اگه حرفات بی اساس ومغرضانه باشه باید جواب پس بدی؟
تو که از ادبیات اطلاعی نداری چرا حرف میزنی؟
مغ ها کسانی بودند که در عهد باستان اجرای مراسم مذهبی را بر عهده داشتند.منظور از مغ بچه کسیه که شراب عشق الهی رو واسه حافظ میاره.
لابد اگه شعر:
بتی دارم که گِرد گل ز سنبل سایبان دارد /...رو بخونه میگی حافظ بت پرست بوده!!!!!
درضمن حافظ کل قران رو حفظ بوده و در اشعار تضمینات زیادی داره.
این همه ادیب و نقاد این حرف رو نزدن,توئه نوکیسه واسه ما کاشف الاسرار شدی؟
این متنو از وبلاگت بردار.این عنوان فقط مخصوص شماهاست.

علی اکبر شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 06:33

کثافت نکبت خیلی رودار و پررو تشریف داری بااین همه ادله از علما و بزرگان باز هم به حضرت حافظ توهین میکنی

ایرانی چهارشنبه 24 دی 1393 ساعت 13:05

آفرین. حقیقتو گفتی. لعنت بر حافظ

سپهر یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 13:56

بابا ولش کنید خواسته بگه منم هستم یه خورده قیافه بگیره...اسکل اون پسر که حافظ ازش تعریف میکنه همون مغبچه است.یعنی پسرکی که در میخانه شراب می آورده.میزهاراتمیزمیکرده واین حرفا...ریدم توسوادت.ریدم تو تحقیقت.سگ تو روح اون کسی که کتاب شعر داد دست تو. اسکل حافظ زن داشته اسمشم شاخ نبات بوده.شاخ نبات دراشعارش هم بسیار استفاده شده.بعد که میمیره واسش این شعرو میگه:آن یار کزاو خانه ما جای پری بود...سرتا قدمش چون پری ازعیب بری بود...
ریدم به ذاتت .از کی پول میگیری فرهنگ ایران زمین را خراب کنی؟ چرا هیچ نهاد قانونی باتو برخورد نمیکنه؟؟؟پشتت به یه جایی گرمه.ولی ریدم به آدم نفهمی مثل تو.....

سلام
تمامی مکاتبات و سؤالات و... صرفاً از کادر پیام سایت سیصدوسیزده امیر، امکان بررسی و پاسخ دارد
www.313amir.ir
موفق باشید

الهه پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 14:57

اگر کمی!تحقیقاتتون رو ادامه می دادین متوجه می شدین اسم این کار هم جنس بازی نیست و شاهد بازیه و بحثش کاملا جداست...
در ثانی اثبات این کار با چند بیت عملی نیست چون امکان تحریف ابیات در اثر گذشت زمان هستش
این وصله ها به یه حافظ قرآن نمی چسبه...به این راحتی تهمت نزنین!

سلام
تمامی مکاتبات و سؤالات و... صرفاً از کادر پیام سایت سیصدوسیزده امیر، امکان بررسی و پاسخ دارد
www.313amir.ir
موفق باشید

میلاد پنج‌شنبه 5 تیر 1393 ساعت 01:19

کافر همه را به کیش خود پندارد مرد حسابی اسم خودتو گذاشتی محقق؟ هرکسی به اندازه ظرفیت وجودی خودش برداشتی از مطالب و اتفاقات دنیا و اشعار شاعران برداشت میکنه.. یعنی وقتی حافظ میگه الا یا ایها الساقی منظورش نعوذ بالله این بوده که خدا خماره؟ خوب شد اینو نگفتید.. وقتی حافظ ازخودش بعنوان رند یاد میکنه همین معانیه اصلیه که وقتی انسان درکشون میکنه به رند بودن حافظ و بقول استاد شهریار به لسان الغیب بودنش پی میبره.. خواهشا طرز فکرتونو اصلاح کنید... منطور حافظ از مغ بچه به معنی مغ بچه درزمان خودش گفته شده که کودکانی بودند ازنسل پیر مغان که حافظ ارادت خاصی بهشون داشته بخاطر یکرنگی و دوری از تزویر .. یاعلی

سلام
تمامی مکاتبات و سؤالات و... صرفاً از کادر پیام سایت سیصدوسیزده امیر، امکان بررسی و پاسخ دارد
www.313amir.ir
موفق باشید

ن چهارشنبه 13 فروردین 1393 ساعت 05:28

از نظرش زیبارو حضرت محمد هست. نگار حافظ حضرت محمده
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت... به غمزه مساله آموز صد مدرس شد
مغ بچه و زیباروی واقعی حضرت محمده مولاناست حضرت علیه که بعد از هزارسال زیباییشونو از دست ندادند وگرنه این ماه رویان که تو خیابون میبینیم 4 روز دیگه میشن کاه رویان!!!

هنر دوست سه‌شنبه 1 بهمن 1392 ساعت 00:55

سلام. دوست عزیز خود حافظ می فرماید
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه * چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
مسئله دقیقا مربوط به حقیقت است. خواهش می کنم این مطلب را با لحن آرام مطالعه بفرمایید چون من حقیقتا بد شما را نمی خواهم و فقط می خواهم کمک کنم تا به شما کمک کنم تا اینطور موجب ناراحتی خود و دیگران نشوید. متاسفانه شما حقیقت شعر حافظ رو متوجه نشدید و قصد جسارت ندارم درست مثل اینکه یک کودک بخواهد یک کتاب دانشگاهی را نقد کند به صورت کاملا ظاهری شعر ایشان را از نظر خود بررسی کردید.
من به عنوان کسی که دوستدار شما و شخص حافظ هستم عرض می کنم. خودتان را عذاب می دهید.
حافظ جز جاودانگان عالم هست چون با حضرت حق و قرآن انس داشته. اصلا مگر می شود نام کسی بدون اذن خدا اینقدر جهان شهره شود. خود تخلص نام حافظ به علت حافظ قرآن بودن ایشان است. اینرا من به شما عرض می کنم که نزدیک 20 بار تمام معانی قرآن را خوانده ام و در بین اشعار حافظ کاملا آیات قرآنی را می بنم. برای مثال
گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم نسبت مکن به غیر که این‌ها خدا کند
هیچ مصیبتی (اتفاقی) رخ نمی دهد مگر به اذن خدا (سوره التغابن آیه 11)
اما خود حافظ در زمان حیات خود می دانسته که جز جاودانگان است و خود گفته
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
پس بنابر این بجای بد اندیشی در رابطه با اشعار حافظ من توصیه می کنم آن مطالبی که برای شما قابل درک نیست را به همین شکل از حافظ بزرگ بپزیرید و صبر کنید تا به لطف خدا در آینده با عمل به خوبیها قابل درک خواهد شد. هر زمان توانستید مثل حافظ اینگونه شوید
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن
آن زمان قادر خواهید بود شعر حافظ را کاملا درک کنید. نه اکنون که شما چون به حافظ بی احترامی نمودید و برخی به طرفداری از ایشان صحبت کردند شما هم مجددا به برداشت خود از بیان حافظ اصرار کردید و فکر می کنید هر کس غیر از شما فکر کند گمراه است. نه دوست عزیز اگر تمام عمر خود را صرف کنید قادر به لکه دار کردن حافظ نخواهید بود چرا که خود خدا از او راضی شده و اجازه داده تا نامش بلند آوازه گردد. و به شما هشدار می دهم دشمنی با بزرگان عالم مثل حافظ و سعدی و فردوسی و مولوی و ... که خود را یاران خدا می دانستند دشمنی با خداست. و تاوان سنگینی خواهد داشت. مثل گمراهی
من دیگه هرگز وبلاگ شما را چک نمی کنم حتی اگر توش مطلب صحیحی هم درج کنید مگر روزی این بد اندیشی نسبت به بزرگان را از وبلاگ خود حذف کنید. اگر خواستید پاسخی به من بدهید و یا سوالی داشتید با ایمیل با من در ارتباط باشید. خدا همه ما را به راه راست هدایت کند

سلام
تمامی مکاتبات و سؤالات و... صرفاً از کادر پیام سایت سیصدوسیزده امیر، امکان بررسی و پاسخ دارد
www.313amir.ir
موفق باشید

احمد دوشنبه 28 مرداد 1392 ساعت 02:22

عالی بود.هرچندحقیقت تلخه وپذیرفتن این حقیقت ازجماعت فرارازحقایق بعید.ممنون ازشهامت وروشنگریتون.

حوا شنبه 4 خرداد 1392 ساعت 12:41

با سلام
خجالت بکشید

محسن دوشنبه 24 مهر 1391 ساعت 00:37 http://mohsen20.ir

سلام
آیا شما اهل تسنن هستید و از این بابت از حافظ خرده گرفته و به مولوی مینازید؟

سلام
تمامی مکاتبات و سؤالات و... صرفاً از کادر پیام سایت سیصدوسیزده امیر، امکان بررسی و پاسخ دارد
www.313amir.ir
موفق باشید

ارسطو جمعه 29 بهمن 1389 ساعت 10:41

با سلام
لازم می دانم چند نکته را تذکر دهم:
1) آیا شمای عزیز از اصطلاحات شعرا آگاهید؟ آیا اصلا در مورد علم عروض،علم تاریخ ادبیات،علم محسنات بدیعیه،علم لغت، تفاوت شعر در کلام اهل منطق و اهل عروض وانواع اطلاقات آن تحقیق کرده اید؟ اگر تحقیق کرده اید بی زحمت ما رو از منابع تحقیقتون آگاه کنید.اگر هم تحقیق نکرده ،می تونم منابعی رو به شما معرفی کنم.
2) می دانیم که جدل های بی مورد چیزی را درست نمی کند؛ اینو که قبول دارید. وباز هم می دانیم که بنایمان بر دست یافتن بر حقیقت است وگرنه اگر خدای ناکرده بخواهیم مغرضانه حرف بزنیم آنوقت با آخرتمان چکار کنیم.پس با این وجود بهتر است باذکرانواع اطلاقات تعابیر مذکور در شعر حافظ وارائه تصویری از سیر این تعابیر در طول تاریخ شعر وشعرا ومقایسه آن در حوزه ادبیات عرفانی ،ادبیات حماسی،ادبیات داستانی،ادبیات شعرای مخضرمین،مولدین وهمچنین سایر انواع ادبیات حول اسلام از امرؤالقیس و أعشی گرفته تا فرزدق و کمیت و ابن فارض و همچنین با تکیه بر شروحی که مخصوصا در زمانهای هرچه نزدیکتر با آنان ، ما فی الضمیر خود را به مخاطب بفهمانیم.
می دانیم که حشر ونشر با اشعار حافظ ومولانا ،شیخ شبستری وسعدی و این دسته از شعرا در زمان ما بشدت زیاد است لذا بهتر است به نظرم تاحد امکان مباحث را معتمد بر دلایل علم ادبیات پیش ببریم نه اینکه در قسمت نظرات بسیاری از مباحث بگونه ای حاشیه ای مطرح شده بود.
3)آنگونه که من از نوشته های شما فهمیدم ظاهرا شما مباحث عرفان نظری را قبول ندارید.اگر واقعا اینچنین است،به نظرم هرگز عدم قبول نظر یا نظراتی دلیلی بر مطالعه نکردن و تفکر حول آن نظر نمی شود لذا ازتون می خوام که به چند منبع سر بزنید وبدانید که اصطلاحات هر قوم را باید رعایت کرد،از ظاهر مباحث ونظراتی که رد وبدل شده، اینچنین حاصل شده که شما طلبه هستید وطلبه بودن شما به من ومباحث ومطالبی که نوشته ام کمک شایانی کرده چراکه اگر در حوزه محققانه کسب علم کرده باشید،(خدای ناکرده جسارت نشود) نسبت به این مطالب ذهنی قریب دارید. برای مثال کلمه {می} در اصطلاح اهل فقه به معنی شراب و هرچیز سکرآور می باشد که استعمال آن در محدوده خرید وفروش وشرب آن ،حرام تلقی شده است اما همین کلمه وقتی در حوزه ادبیات عرفانی واقع می شود بکلی آن بارمعنایی که در منظر اهل فقه داشت را ازدست داده ومعنایی مد نظر اهل این مکتب ادبی پیدا می کند ؛در ابیات عرفانی مراد از {می} همان مراقبت و رعایت تقوا بمعنای اتم آن است وهمین جناب حافظ در بیتی (که اگر آنرا احیانا ناقص ذکر میکنم آنرا به حساب عدم حضور ذهن بنده بگذارید) اورده اند:
به پیر میخانه گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می وبگفتا خموش
وهمچنین است از این قبیل آنجا که شیخ محمود شبستری در گلشن راز آورده اند در جواب سؤالی که از او درباره همین منظور پرسیدند که آنرا با ذوقی زیبا در قالب شعر جواب داده اند و بیان داشته اند که شراب در نزد عرفا غیر از شراب در نزد عرف مردم است . شما بهتر می دانید که برای فهم یک حدیث از کلام معصوم قریب به 10 علم لازم است مانند :صرف ونحو ، تاریخ، علم رجال ودرایه، علم لغت،علم اصول، علم فقه،علم معانی وبیان وبدیع،احاطه کامل به مراودات و رسومات زمان امام و راویان حدیث. لذا اگر دقت کنیم به همین سادگی ها هم نیست توضیح دادن وشرح احادیثی که به دست ما رسیرده است . نمی داننم تابحال نام کتاب اصطلاحات العلوم به گوشتان خورده یا نه،این خود منبعی است عظیم برای تحقیق حول اصطلاحات هر قوم. یا اینکه جناب عراقی کتابی دارند در همین محور و حول اصطلاحات مخصوص در اشعار ادبی بخصوص ادبیات عرفانی.
بدون شک از بزرگان معاصر ما که روند سیر جهانی را تغییر دادند و ندای به گل نشستن کشتی استعمار را سر دادند وامروز همه شاهد ادامه راه وپیامش هستیم که سرتا سر گیتی را سنان افکارش به لرزه درآورده؛ حضرت امام خمینی معظم اند. دیوان ایشان هم امروزه در اکثر کتابخانه های ایران رواج دارد ومی دانیم که اشعارشان هم به سبک ادبیات عرفانی است این را که قبول دارید.بیتی معروف از ایشان هم بر سر زبانها مانده وآن بیت این است:
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم وبیمار شدم
غرض اینکه آیا باید ظاهر کلام این بزرگمرد را ببینیم وسپس قضاوت کنیم یا اینکه باز هم همان مطالب را که حول بیت قبل بود دوباره متذکر شویم. من حول این بیت هم تحقیق کردم وبه این نتیجه رسیدم که تعبیر خال لب وسایر تعابیر موجود در این بیت همگی آن معنایی را می رسانند که در نزد این قوم است نه آن معنایی را که در عرف ما لحاظ شده.
نمونه ای دیگر شاهد این ادعا که اصطلاح هر قوم را باید رعایت کرد حدیثی از امام صادق علیه السلام است؛ در اصول کافی نقل کرده اند که آن امام مظلوم فرمودند:(لنا مع الله حالات نحن فیها هو وهو فیها نحن)---(لنا مع الله حالات نحن هو وهو نحن ومع ذلک هو هو و نحن نحن) {البته باز هم متذکر شوم ممکن است در اثر غربت ذهنم این دو حدیث را ناقص ذکر کرده باشم }
می دانیم که در اینجا در عبارت (نحن هو و هو نحن) که بصورت مبتدا وخبر می باشند حمل ذات بر ذات صورت گرفته یعنی ضمیر هو که به (الله) بر میگردد حمل شده بر ضمیر نحن ودر عبارت (هو نحن) هم به عکس ، نحن بر هو حمل شده. اگر این حدیث به فردی بدهیم که توان فهم آنرا نداشته باشد ناچار یا آنرا حمل بر فساد حدیث می کند ویا اینکه قائل بر عدم فهم آن می شود.لذا صرف ترجمه تحت اللفظی کاری را پیش نمی برد وچه بسا تالی فاسد هم دارد. بنابراین باید حدیث را بگونه ای شرح وبسط داد که موجبات گمراهی را فراهم نیاوریم.حال با توجه به اینکه کلام معصوم هم که تفسیر قرآن است و امام معصوم هم مفسر حقیقی آن است لذا روشن خواهد شد سنگینی کلام معصوم.
واز این قبیل تعابیر بسیار زیاد است.
اما دیگر منابعی که قرار بود به شما معرفی کنم عبارتند از : هزار ویک نکته علامه حسن زاده(حفظه الله)( که در برخی نکات به این اصطلاحات اشاره نموده اند یافتن آن برعهده خودتان)؛ جمال آفتاب مرحوم آیت الله سعادت پرور؛ لب اللباب فی سیر وسلوک اولی الالباب از مرحوم علامه طهرانی، شروحی که بر مثنوی نوشته شده از جمله شرح دکتر زرین کوب، شرح دیوان ابن فارض،و...
امید است که همه اهل تحقیق باشیم ،اگر تفکری قبول داریم از روی تحقیق باشد واگر هم رد می کنیم از روی تحقیق نه از روی تقلید.
اگر احیانا کسی خواست در مورد این مطالب که نوشتم صحبتی داشته باشه و پیغامی بنویسه سعی می کنم جمعه ها سر بزنم به این وبلاگ.
البته به علت کم حوصلگی نتوانستم بیش از این بنویسم وبیش از این دلیل ارائه دهم .
التماس دعا

سلام
پاسخ برخی از مطالب تان در کامنتهای قبلی و پاسخهای بنده موجود است که مراجعه میفرمایید إن شاءالله
برای بحث و بررسی بیشتر درباره مطالب، میتوانید به سایت313امیر مراجعه بفرمایید
آدرس سایت در آخرین پست موجود است
موفق باشید

قاسم پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 02:04

این سوالهایی که همیشه واسه منم پیش اومده.ولی هیچ موقع به خودم اجازه نمی دم با این صراحت نسبت به حافظ و امثال اونا اینجور صحبت کنم.چ.ن اطلاعاتم نسبت بهشون کامل نیست
همچنین واسه بعضی از دوستانی که کامنت گذاشتن فحش دادند هم متاسفم.یه نفر پیدا شده روی بعضی از مسائلی که واسه ما کاملا عادی شده دست گذاشته یه تفسیری دیگه ازشون ارائه داده که خیلی هم غیر عقلانی نیست.اگه راست می گید جواب بدبد.

صادق شنبه 10 مهر 1389 ساعت 00:43

ای بمیری ، حافظ چه منه که تو مریضی !!!
شما خودت مریضی خدا شفات بده عمو

تربت شنبه 13 شهریور 1389 ساعت 21:29 http://oshaghenava.blogfa.com

سلام نمیکنم چون لیاقت سلام نداری.آخه چرا وقتی یه چیزی رو نمیدونی و در موردش علم کافی نداری اظهار نظر میکنی.درسته که از ثبت این مطلب نزدیک به دو سال و نیم میگذره و من الآن دیدمش ولی امید وارم ای نویسنده ی بی علم و ناآگاه یه ذره با تفکر و تحقیق و مطالعه فهم و درکت رو در مورد حافظشیراز بالا ببری تا دیگه اینقدر وقیحانه در مورد عرفان ناب حافظ نظر ندی و بفهمی که منظور از شیرین پسر و بت شیرین و چابک و...چی بوده!واقعا من برات اول متاسفم بعد دلسوز که اینقدر علمت پایینه.اصلا تو چرا به خودت اجازه میدی در مورد حافظ نظر بدی مگه تو کی هستی؟حافظی که اسم عرفانیش رو(حافظ)خدا براش انتخاب کرده حافظی که حافظ کل قرآن بوده حافظی که حافظ شهر بوده و خدا به خاطر اون بلا رو از شیراز که هیچ از کره زمین که هیچ از دنیا دور میکرده حالا تو اومدی نقدش کنی ؟؟؟ واقعا که...
اصلا تو چه میفهمی شعر حافظ یعنی چی؟؟؟
###خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق###
شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است
آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش

حسین جمعه 12 شهریور 1389 ساعت 09:43

ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود میبری و زحمت ما میداری .
اخه الاغ تو رو چه به درک کلام جناب حافظ و حضرت علامه طهرانی؟ یابو جان مثلا الان تنها مدافع مکتب ائمه علیهم السلام روی زمین توئی آره؟ مسخره کردن بزرگانی مثل علامه طهرانی روحی فداه تمسخر مکتب امام صادقه الاغ جان انشا الله خداوند روز قیامت من رو با حضرت علامه و تو را با نویسنده کتاب تزکیه النفس که از قماش خودتونه محشور کنه به حق محمد و آل محمد

ماهان یکشنبه 13 تیر 1389 ساعت 19:04

درود بر همه اندیشمندان.چه خرد و چه کلان.اما دوست عزیز مهم نیست که حافظ و یا مولانا چه خواسته ای داشته اند و یا چگونه و چه شکل زندگی میکردند.مهم این است که پس از صد ها سال نامشان جاودان مانده است و این بدلیل قدرت مالی و یا حکومتی نیست بلکه ریشه در اندیشه های انها دارد. بی جهت نیست که دیوان حافظ را در هر خانه ای میشود یافت.حتی اگر او هم جنس باز نیز باشد این همه استقبال از او نشانه پذیرش اوست.30 سال است که در همه جای تبلیغ اسلام و قران و عظمت و بزرگی اوست.اما از حافظ هیچ خبری نیست و بسیاری از امکانا ارتباط با دلهای مردمان است.ت دولتی در هجو او بکار گرفته میشود ولی خود میدانید که امروز حافظ در میان مردم مقبولتر از قران است.و این تنها بدلیل اندیشه درست و

شاپور سه‌شنبه 18 خرداد 1389 ساعت 19:20

سلام خسته نباشی
درباره ی حرفات بگم چه حافظ همجنس گرا باشه چه نباشه برای من مهم نیست مهم برداشت من از شعر های اون(حتی اگه برداشت من کاملا اشتباه باشه)
در هنر صحبت بر سر این اصل وجود داره که هنرمند وقتی اثر هنری ساخت دیگه نمی تونه جلوی تفسیر های دیگران رو بگیره (هر کسی برداشتی داره)
منم چون شما امید وارم کار علمی روی حافظ بشه
بگذریم شما چی کار کردید که این صفحه دو سال فیلتر نشده هر کسی توی ایران زندگی کنه میدونه که با نوشتن هرکدوم از کلمات مورد استفاده ی شما حتما فیلتر میشه.
من فقط از شما میخوام به من بگید چی کار کردید که فیلتر نشدید؟
با سپاس از جواب شما

سلام
هرگونه پرسش یا پیام فقط از طریق سایت313امیر انجام شود
به آخرین نوشتار این وبلاگ مراجعه بفرمایید
موفق باشید

ضد صوفی چهارشنبه 25 فروردین 1389 ساعت 10:07 http://erfanesarab.blogfa.com/

حافظ رو یه بت کردیم
برای هر کسی هم یه جور بته . بت در عرفان . بت در فلسفه . بت در سیر و سلوک . بت در شعر و ....

و هر کسی برای این که بتی که با جناب حافظ ساخته خراب نشه به تبرئه ی اون می پردازه

دکتر شمیسا در کتاب شاهد بازی در ادبیات فارسی هم تاکید بر این داره که حافظ نیز شاهد باز بوده
دکتر شمیسا اصلا ادبیات غنایی را ادبیات شاهد بازی معرفی میکند. پس در این که حافظ شاهد باز بوده هیچ شکی نیست.
ولی زمانه عوض شده و دیگر نمی تواند بپذیرد حافظ شیرین سخنش بچه باز بوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد