کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

حکایت آفتابه و عارف!

 

خیر سرشان طلبه هستند! به قولی طلبهء علوم دینی! اما هرچه در وبلاگهای شان دقت می کنی چیزی از دین نمی یابی! بله عرفان هست تصوف هست تفسیر به رأی هست دخالت آراء و اهواء در دین هست قیاس و استحسان و مصلحت چینی هست تعریف و تمجید از بتهای نجس و طواغیت رجس هست اما خبری از دین نیست! دوران و زمان غریبی است... گویا غربت صاحب اش عجّل الله فرجه به آن سرایت کرده است... یا صاحب الزمان!

 

وارد وبلاگ یکی از آنها می شوم... به زحمت می توانم آیهء قرآن یا حدیث و روایتی در آن پیدا کنم! عجیب است! مگر در معرفی نامهء خود ننوشته طلبه است؟ پس چرا نشانی از نص دین در نوشته های او نیست!؟ همه ش که شد شعر مولوی و نثر حسن زاده آملی! پس کو نشانی از دین!؟ نه نه... هست! یک حدیث دیدم! خوشحال می شوم و با شعف به آن دقت می کنم! به به! چه حدیثی! چه سندی! چه اعتباری! بوی گند سطل عاشقال عرفان، مشامم را می آزارد!

 

غرق در حدیث! می شوم: خدای شان گفته من عاشق شان هستم و هر شب با آنها برنامه دارم بسان فیلمهای هندی! با خود می گویم خب این هم یک نوع خداست دیگر! هندی ها در هند، گاو می پرستند خب بگذار اینجا گاوها، هندی بپرستند! چه کارشان داری؟ به قول یکی از خدایان: ما درون را بنگریم و حال را! کی برون را بنگریم و قال را! بت پرستی را عشق است! گور بابای همهء آیات و روایات که به طریق واحد عبودیت دعوت می کنند! الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق!

 

وبلاگ خوب و شیرینی است... آنقدر دلچسب و شیرین نوشته که اصلاً آدم یادش می رود کِی وارد شده و چقدر مانده و وبلاگ نویس، کیست! از بس شیرین نوشته، آدم فکر می کند خود جناب ابلیس، وبلاگ نویس است در اینجا! و من که در آستان اهل بیت نبی صلی الله علیه و علیهم جز هدایت ندیده ام تلخی موقت امروز را به شیرینی ابدی آخرت، معامله کرده و شیرینی ابلیس وبلاگ نویس را به دور می اندازم... از شیرینی بدم نمی آید اما قهقههء ابلیس را که می شنوم می فهمم زهرآلود است... صفحه را زود می بندم چرا که ممکن است صحنه های عاشقانهء آنان با خدایان شان مرا نیز گمراه کند کما اینکه...

 

وارد وبلاگ دیگری می شوم... او هم مدعی است طلبهء علوم دینی است اما... عجیب است! فقهاء را به مسخره گرفته و فقه ِصادق آل محمد(ص) را علم استنجا می خواند! انّا لله و انّا الیه راجعون.. دقت، علت را روشن می کند... نوشته: «فلان عارف بزرگوار که در قرن فلان در فلان جا می زیست را همه فقهای عصرش تکفیر کردند» خب معلوم شد چه مرگش است این جناب طلبه! ... ملاک ِدین در اندیشهء کوته نظرانهء او، نه کارشناسان دین و متخصصان شریعت، که فلان درویش ِملحد و بهمان صوفی ِمشرک است که به علت خباثتش، عالِمان علم استنجا! آفتابهء پُری را بر او روانه کرده و به سایر عرفاء شامخین، ملحق اش نموده اند!

 

رشتهء افکارم را یک پیام مسنجری قطع می کند! یک وبلاگ نویس که آیدی اش در ادلیست من موجود است (که نمی دانم چرا و از کجا!) پیامی send to all فرستاده که وب ِمن به روز است بیایید و بخوانید و جان مادرتان کامنت بگذارید چون تمام امید من به زندگی، در همین کامنتهای شماست! باشد... به روی چشم! کامنت هم می گذاریم اما بگذار اول، صفحه ت با این سرعت اینترنت جان کندنی (جان کندنی، نام یک اشتراک اینترنت نیست! وصف است!) بالا بیاید سپس کامنت هم می گذاریم... لحظاتی بعد، عنوان وبلاگ در taskbar نمایان می شود اما نه کامل! کلمات ِمهجور ِحضرت.....

 

حدسیاتم بی اختیار شروع می شود... حضرت محمد(ص)؟ حضرت علی(ع)؟ حضرت سجاد(ع)؟ حضرت رضا(ع)؟ حضرت مهدی(عج)؟ شاید هم خود حضرت حق(جلّ جلاله) چرا که *(اتخذوا هذا القرآن مهجوراً)* الفرقان آیة30 اما..... خیر! صفحه، کامل باز شده و حضرت مذکور! خدا یا رسول اش(ص) یا امام معصوم(ع) نیست فردی است که اگر خیلی بخواهیم بالایش بریم و از خطاهایش اغماض کنیم او را یک شاگرد کوچک در آستان معارف ائمه(ع) به حساب می آوریم که سخنان او بذاته هیچ اهمیت و ارزشی نداشته و معیار و ملاک نیست چه رسد به سخنانی که از او رسیده و دقیقاً خلاف هدایت اهل بیت(ع) است! عجیب اینکه این همه آیات و روایات ِمهجور، هیچ انگیزه ای برای وبلاگ نویسی ایجاد نمی کند اما سخنان ِمهجور ِفلان و بهمان چرا!

 

کامنت نمی گذارم چرا که اگر تأییدش کنم تأیید باطل کرده ام و در گناهان او و مولایش شریکم و اگر هم رد کنم همین ردّ، مسأله ساز شده و پاچه باید از لای دندان سگهای هار، بیرون بکشم که چه؟ به فلانی بد گفته ای و سزای تو مرگ است! اگر به خدا و پیغمبر(ص) بد بگویند هیچ اشکالی ندارد و به قول یکی از مدیران فرهنگی ِمثلاً متدین: «بحث علمی است و اشکال ندارد» اما به بتهای اینها اگر کمتر از گل گفته شود دم به ساعت باید به سمت نویسنده، پارس شود و هیاهو برپا گردد و تهدید و تطمیع از اینور و آنور روانه و همین مدیر فرهنگی هم مدّعی شود و ای بسا مترصّد یک لحظه غفلت، برای شکافتن سر نگارنده، در کوفهء وبلاگستان و در ایام شهادت امیر ِرمضان... یا امیرالمؤمنین!

 

نامی آشنا در پیوندهای آن وب، جلب توجهم می کند... بله او را می شناسم...

 

ادامه دارد...

نظرات 84 + ارسال نظر
احسان سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1387 ساعت 22:35

اقای محترم ، قطعا بنده و دوستم از ان کارهایی که شما و دوستانتان می کنید ، نخواهیم کرد . مطمئن باش و لطفا خاطرات و تجربیات خود و دوستان یا اساتیدت را تداعی نکن . از جهتی ریشه ای افکار و نیات خود را بروز می دهی خوشحالم . اگر منتظر بمانی وصبر کنی همه چیز را خواهی دانست .

بنده نپرسیدم چه کار نمی کردید!
بلکه پرسیدم چه کار می کردید!؟
این را بفرمایید!
فرار هم نکنید که هیچ کمکی به شما نخواهد کرد!
بین ساعت1:22بامداد تا ساعت1:45بامداد (که فاصلهء کامنت شما و دوست تان است) در یک اتاق یا مکان مشترک، چه کار می کردید!؟

سید رسول ال ذوالفقار سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1387 ساعت 15:43

چه طلبه باشی چه نباشی ، در هر دوصورت باید جزای یاوه گوییت را بدهی . سوگند به جدم ماهیت تو را تا رسوا نکنم ارام نخواهم نشست . هنوز غیرت شیعه نخشکیده است تا گستاخ هتاکی چون تو بر نفوس پاک این گونه توهین کند . منتظر اقدامات من باش . از طریق وزارت اطلاعات و دفتر مقام معظم رهبری هم اگر لازم باشد کمک خواهم گرفت . بلاخره باید کسی معلوم کند که سر در کدام ابشخور داری .

شاه سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1387 ساعت 09:33

عرض سلام :

در قرآن ، به حمله ی شیطان از شش جهت ، بالا و پایین و چپ و راست و جلو و عقب ، به آدمیان اشاره شده است .

۱- آیا برای دفع این حملات ، احادیث صحیح و معتبر در این زمینه وجود دارد ؟

۲- چنانچه پس از نماز روزانه ، به این شش جهت ذکری مانند صلوات فرستاده شود ، حکم بدعت را دارد ؟

<ممنون>

سلام
1.از بسیاری آیات قرآن و احادیث فراوان استفاده می شود یاد خدا و پناه بردن به عظمت و رحمت او، در رفع حملات ابلیسیان و تضعیف همزات شیطان، مؤثر است
این یاد خدا و استعاذه به او می تواند با اذکار متبرکه ای نظیر (بسم الله الرحمن الرحیم) (ربّ ِاعوذ بک من همزات الشیاطین و اعوذ بک ربّ ِان یحضُرون) و صلوات و سایر اذکاری که متضمن یاد خدا هستند انجام شود و فعلاً به ذکر بخصوصی در روایات برخورد نکرده ام
2.اگر خصوص این کار را قصد کند بله شبههء بدعت دارد لکن اگر به کلیت فوائد ذکر خدا و کلیت فوائد صلوات، انجام دهد و در کیفیت نیز قصد رجاء کند مانعی ندارد
جهت توضیح بیشتر، نوشتار "قصد رجاء" در سایت را عنایت کنید
موفق باشید

امیر ز سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1387 ساعت 07:21

به نام خدا
سلام
1) پس با این اوصاف اگر کسی به یقینی برسد که در زندگی هیچ کاری نکند و فقط توکل کند آنگاه خداوند تمام روزی او را می دهد و تمام کارهایش هم انجام می گیرد؟؟؟
2) آیا کتابی که احسان گفت به نام {صوفی گه می گوید} واقعا هست؟ از اسم کتاب که معلوم است کتاب پر محتوایی می باشد!!!
یا مهدی (عج)

سلام
1.معمولاً توکل در کلیت زندگی به همان تعریفی که عرض شد، می تواند با ایمان به خدا و عقیده به مبانی دین، حاصل شود و خداوند هم کلیت مطلب را به خیر آن فرد، خواهد گرداند
اما توکل در خصوص موارد معین مثلاً توکل بر اینکه خداوند، روزی مرا به برکت و عافیت و کثرت، عنایت خواهد کرد ولو هیچ کاری هم نکنم، رسیدن به این مطلب، سخت است و کار هرکس نیست
مع الوصف اگر کسی واقعاً به توکل و یقین به همان طول و تفصیل که عرض کردم رسید، بله در هرچه توکل کرده خداوند کفایتش خواهد کرد
مشکل این است که یقین های ما غالباً گمان است و نه یقین و طبیعتاً گمان، جای یقین را نگرفته و آثار یقین را ندارد
2.البته به احتمال زیاد، اشتباه تایپی بود که از ایشان سر زد ولی چه بسا اشتباه تایپی که حقیقت باشد!
بنده چنین کتابی {صوفی چه می گوید} را در مجموعهء کتب کسروی ندیده ام لکن یک بخش از کتاب "راه رستگاری" او به همین موضوع و تقریباً همین نام اختصاص یافته است
بر فرض که چنین کتابی هم موجود باشد قاعدتاً نباید مطالب چندانی بیش از مطالب فصل مذکور از کتاب مزبور داشته باشد
یاعلی

فیض دوشنبه 30 اردیبهشت 1387 ساعت 18:12

گویا صدای جانخراش شکسته شدن بتها داره روح از بدن عده ای جدا میکنه، طوریکه با چهره های افروخته وجگرهای آتشین، داد و فغان بلند کرده اند و از بتهایشان یاری می طلبند، لکن غافلند که در آن روز هیچیک از این خدایان به یاری آنها نخواهد شتافت!!!

*(فجعلهم جذاذاً الّا کبیراً لهم لعلّهم الیه یرجعون)*
الانبیاء آیه۵۸
۵۸!!!؟

سپیده دوشنبه 30 اردیبهشت 1387 ساعت 15:30

سلام

ممکن کسی که صاحب اسم ((شاه )) هستند از خودشون ایمیلی بزارندوممنون میشم.

سلام
جناب شاه توجه فرمایند
یاعلی

امیر ز دوشنبه 30 اردیبهشت 1387 ساعت 13:31

به نام خدا
سلام
می خواستم بدونم توکل کردن یعنی چه؟ آیا در دین جایی دارد؟
با تشکر فراوان
یا مهدی(عج)

سلام
توکل در لغت به معنای این است به کسی کاری را واگذار کنید و اینقدر نسبت به توانایی و خیرخواهی و... او اطمینان داشته باشید که دیگر دغدغه ای در دل تان نماند و بدانید کار به سرانجام مطلوب خواهد رسید (یقین)
این توکل نسبت به هر موجودی غیر قادرمطلق که تمام خیرات در دست اوست نادرست است چون هیچ موجودی قابل اتکا نیست جز او
بنابراین تنها توکل صحیح این است که کار را به خدا واگذار کنیم و به اطمینان برسیم که کار به سرانجام خواهد رسید
حال این کاری که در آن توکل می کنیم می تواند چند سطح داشته باشد
یک وقت به یک مورد معین و کار مشخصی حساس می شویم و در آن توکل می کنیم و یک وقت در چند مورد مرتبط با هم و یک وقت در کلیت زندگی مان و همهء آنچه در زندگی ما بر ما وارد خواهد شد
در هر قسمت و سطحی که حالت توکل به ما دست بدهد در آن قسمت، خداوند کار را کفایت خواهد نمود
اگر در یک مورد خاص به حالت توکل رسیدیم همان مورد را کفایت خواهد نمود و اگر در کلیت زندگی به توکل رسیدیم و در اینکه خداوند همهء زندگی ما را در مسیر خیر و صلاح دنیوی و اخروی ما قرار خواهد داد به یقین نائل آمدیم خداوند کلیت زندگی ما همین طور قرار خواهد داد
موفق باشید

احسان دوشنبه 30 اردیبهشت 1387 ساعت 07:00

نمی خواهی حرف را متوجه شوی ! اولا :گفتم که من و دوستم ایا حق داریم که با یک لایت و با یک کامپیوتر از شما سوال بپرسیم یا خیر؟ ثانیا : دروغ بستن و فرار کردن کمکی به شما نمی کند . بهتر است به خودت روراست باشی و هم جواب سوال من و هم جواب سوال ایشان را بدهی ، من ایدی خودم را به شما دادم که راحت تر صحبت کنیم جناب ! بهتر است از بحث فرار نکنی . ثالثا : حرفم این است که احمد کسروی هم کنابی به اسم ( صوفی گه می گوید ) دارد و شما تکذیب کردی و اسم دیگری از خود استخراج کردی . رابعا : حرف سینا این بود : اگر قرار است در جواب سوال من به من بگویی که دعا کن اقا بیاید و جواب حرفت را بدهد ، پس شما این وسط چه کاره هستی ؟ و با کدام مجوز شرعی زبانا را باز می کنی و به مفاخر شیعه از قبیل علامه صباطبایی و حسن زاده املی فحش و ناسزا می گویی ؟ خامسا : سینا در مقابل فحش هایی که به این مفاخر دادی چه گفت ؟ مرد باش و کامنت او را کامل بگذار . لا اقل مثل وهابیها ی الگوی فکری خودت کمی صادق باش .

ما شاء الله!
چطور با چنین دوستی که اخلاق لاتی و ادبیات چاله میدانی دارد و از اسافل اعضا هم خوشش می آید معاشرت می کنید!؟ آن هم نصفه شبها!
راستی این فاصلهء نیم الی یکساعت که بین کامنت شما و ایشان سه بار تکرار شده، مشغول چه کاری بودید!؟
فرار کردن، کمکی به شما نمی کند!

احسان دوشنبه 30 اردیبهشت 1387 ساعت 02:11

ظاهرا چشمت به غیب باز شده برادر ، ممکن است شما در منزل خود برای هر شخص یک ای پی داشته باشید ، ولی همگان این امکان را ندارند . دیگر قضاوت هایت هم همینطور است؟
اسم کتاب کسروی این است : صوفی چه میگوید ! نه ان اسمی که استخراج فرمودی . خدا انصاف و عقل عنایت کند .

یعنی می خواهید بفرمایید اینکه کامنت تان با نام احسان (شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 01:22) با کامنت چند دقیقه بعدتان با نام سینا (شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 01:45) که هر دو یک آی پی داشتند ( IP: 79.127.10.30) کاملاً اتفاقی بوده است!؟
همچنین اینکه کامنت بعدی تان با نام سینا (شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 21:21) با کامنت یکساعت بعدش به نام احسان (شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 22:23) که هر دو آی پی یکسان داشتند (IP: 79.127.8.215) هم کاملاً اتفاقی بوده است دیگر!؟
و همچنین آی پی یکسان کامنت تان با نام احسان (یکشنبه 29 اردیبهشت 1387 ساعت 06:05) با کامنتی که یکساعت بعدش با نام سینا هنری نوشتید و در آن کلمات رکیک بکار بردید هم برای بار سوم کاملاً اتفاقی بوده دیگر!؟
شما که برای دیگران انصاف و عقل طلب می کنید خودتان لابد انصاف و عقل دارید به کمال
پس کمی هم وبلاگ نویسی یاد بگیرید که با کمک عقل و انصاف تان بدانید آی پی هر کامنتگذاری در اکثر سرویس های وبلاگی، همراه با متن کامنت، برای مدیر وبلاگ فرستاده می شود و مراقب باشید که از این به بعد آبروی مولای تان (صاحب مثنوی) و سایر موالی تان را با این رفتارهای سخیف و کودکانه و فحشهای چاله میدانی، بر باد ندهید
ضمناً تقوا چیز خوبی است جناب احسان متقی!
موفق باشید

شاکی دوشنبه 30 اردیبهشت 1387 ساعت 00:34

سلام
ایا تا حالا از خودت سوال کردی دارم درست زندگی میکنم یا نه؟؟
تا کی عین خاله زنکا میخواین از اینو و اون ایراد بگیرین؟مگه شما بودی زمان شیخ رجبعلی خیاط که نظر میدی همش هم نسبت به شیطون میدی!!! بر فرض که شیطون اینا رو میگفته دستش درد نکنه که تونست دل یکی و شاد کنه از غصه نجاتش بده.اقای امیر درست نیست داری تند قضاوت میکنیا.یه سیب ۱۰۰۰تا چرخ میخوره به زمین برسه.

سلام
متشکر از بیانات غیر خاله زنکی که ایراد فرمودید!
شیطان اگر دل کسی را شاد کند آن شادی به چه درد می خورد؟
شیطان که دلسوز ما نیست
اگر کاری کند ولو تا نود و نه بار خوب باشد در صدمی ضربه اش را خواهد زد
نمی دانم چرا این مسألهء روشن را دوستان گاهی درک نمی کنند
ضمن اینکه ما اگر حرفی دربارهء رجبعلی زدیم نسبت به آنچه از رجبعلی، امروزه در اذهان مردم است بود و چندان مهم نیست که واقعاً چنین بوده باشد که شاگردانش روایت کرده اند یا نه
مهم این است که چنین رجبعلی ای با این مشخصات و عقائد، از نظر شرع، مردود است و استدلالات مان را هم عرض کردیم
شما استدلال بهتری دارید در ردّ عرایض ما؟
بسم الله
استفاده می کنیم
یاعلی

احمد یکشنبه 29 اردیبهشت 1387 ساعت 18:50 http://pigeonofharam.parsiblog.com

سلام

۱. دو دعای زیر آیا سندیت دارند یا نه؟

اللهم انی اسئلک بحق فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی ما انت اهله و لا تفعل بی ما انا اهله.

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بتیها بعدد ما احاط به علمک.

۲. در صورتی که مستند هستند معنی «السر المستودع فیها» چیست؟

سلام
1.هر دو دعای مذکور، فاقد اعتبار سندی می باشند
دعای دوم در هیچ مدرک قدیمی ذکر نشده و دعای اول نیز به یکی از تشرفات منسوب به یکی از علماء که مثلاً خدمت حضرت صاحب(عج) رسیدند منتسب شده و طبیعتاً خالی از اعتبار سندی و رجالی می باشد
البته از آنجا که ظاهراً مورد خاصی خلاف شرع در متن این دو عبارت نیست به کلیت دعا می توان خواند اما به خصوص خیر
2.در تفسیر این "السرّ" سخنان ذوقی و بافتنی گفته شده که چندان قانع کننده نیست بعضی ها نور نبوت و امامت را گفته اند که در حضرت صدیقة(س) جمع است (از پدر و شوهر) و بعضی ها محسن بن علی را گفته اند و بعضی ها محل قبر مخفی ایشان و...
موفق باشید

سید مرتضی یکشنبه 29 اردیبهشت 1387 ساعت 12:54 http://aba-saleh. blogfa.com

وقتی منتظر مهمان هستیم خونه رو مرتب می کنیم
وقتی منتظر روز امتحانیم درسامونو خوب می خونیم
وقتی منتظر قائم هستیم چه بکنیم
اللهم عجل لولیک الفرج و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه
شدید به نظرات تون نیازمندیم

خدمت رسیدم و کامنت هم گذاشتم
(البته آدرس را با یک فاصله اضافه تایپ کرده اید که ارور داد اول)
در هر صورت موفق باشید

شاه یکشنبه 29 اردیبهشت 1387 ساعت 09:31

سلام :

لطفا بفرمایید معنی روان(و قابل فهم) عبارت < فسبح بحمد ربک > در آیات قرآنی چیست ؟

<ممنون >

سلام
خیلی اگر فارسی بخواهیم بگوییم تقریباً می شود:
به سپاس پروردگارت ستایش اش نما
اگر هم بخواهیم عربی تر بگوییم تقریباً می شود:
با حمد پروردگارت او را تسبیح بگو
یا
پروردگارت را از نقص، منزه بخوان با حمد و سپاس
یا
حمد و تسبیح کن پروردگارت را
ضمناً بدلیل ساختار خاص ادبیات عربی که با ساختار فارسی تغایر بنیادین دارد ترجمهء دقیق که همهء مقصود را برساند در بسیاری موارد ممکن نمی باشد
موفق باشید

احسان یکشنبه 29 اردیبهشت 1387 ساعت 06:05

مرحبا با ان کتابی که حوالت فرمودید ، عارف و صوفی چه می گویند ! البته ناگفته نماند که احمد کسروی قبل از ان مرحوم در این باره کتاب و با همین نام نوشت . ان یکی شد مهدورالدم و این یکی شد قبله ای امال . کار روزگار را می بینی برادر؟ اگر ان کتاب گیرت نیامد حتما کتاب احمد کسروی را بخوان برادر . فرقی نمی کند . هر دو نحله برای قطع این ریشه بکار افتادید .
شما به همان طریق می روید که احمد کسروی می رفت . یکی از جلوی بام می افتد و دیگری از عقب .
خدا به شما و اساتیدت فهم و شعور بدهد که به انسان های ولایتمدار و عظیم الشانی چون علامه طباطبائی و حسن زاده املی توهینی که شایسته ای خودتان هست نکنید . الحمد الله که وزن علمی یک ورق از اوراق تفسیر المیزان بیشتر از تمام
یاوه گویی های امثال حضرات اساتید شما است .
اگر محصول حوزه شما هستی : انا لله و انا الیه راجعون .
از تمام برادران و خواهران محترمی که این سایت و گفته ها و یاوه های ان را خوانده اند ، خواهش می کنم که این مطالب مذکور در این سایت را به نام دین و اسلام نبینند . اسلام و دین نه ان است که این رجل می بافد و می گوید .

پشمینه پوش تند خو ، کز عشق نشنیده است بو
از مستیش رمزی بگو ، تا ترک هشیاری کند .

مثل اینکه این کم حوصلگی و شتابزدگی، در شما نهادینه شده است برادر عزیز!
اول نام و موضوع کتاب کسروی را درست نگاه می کردید و سپس همینطور می نوشتید و داد و فریاد می کردید
کتاب کسروی نامش راه رستگاری است و نه عارف و صوفی چه می گویند این اولاً
ثانیاً موضوعش رد همه تفکرات سنتی زمان خودش است (چه تشیع متداول در آن زمان چه فلسفه و چه عرفان و تصوف و...) بنابراین مختص رد تصوف نیست
ثالثاً نگاه او نگاهی روشنفکرانه و از بستر غربزدگی و شرقزدگی است در حالی که نگاه مرحوم میرزا جواد آقا تهرانی رحمه الله مبتنی بر ادله عقلی و نقلی و جاری شده از سرچشمهء آیات و روایات است
به هرکدام از این سه تفاوت بنیادین، توجه می کردید دیگر جا نداشت گریبان بدرید و درست یکساعت بعد از این کامنت، کامنتی سراسر فحش و توهین بگذارید که بدلیل ذکر نام اسافل اعضاء، امکان عمومی نمودن کامنت نباشد (با همین آی پی و با نام sina henry ) !!
موفق باشید

host_110 شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 23:59

سلام علیکم
این را که فرمودید (تا ظهور حضرت مولا(عج) اعتقاد به هرچیزی آزاد است!) فتوای خودتان بود؟! آن هم بدون کارت و دفترچه؟!
اگر کسی با این فتوا منحرف شود گناهش گردن شما نیست؟!
آقا شما دیگر چرا تشویش اذهان میکنید؟!

سلام علیکم
احوال عالی!؟
خوب هستید إن شاء الله؟
آزاد یعنی حلال؟
مُجاز عرفی یعنی مُجاز شرعی؟
شیراز هوایش خوب است؟
راستی چه خبر از زلزلهء فارس؟

احسان شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 22:23

این که گفتم : خوش باش ، یعنی فعلا مهلت داری ، هر چه خواهی بگو . تا ان زمان که سره از ناسره ، و صادق از کاذب تمیز داده شود . فکر کنم این جوای را به خیلی ها دادی ، حال چه شد که از این جواب بر اشفتی ؟ با فحاشی و ناسزا به بزرگان و ... همان راهی را میروی که وهابیون رفتند . حضرت امام قدس سره الشریف ، کم از شما و اساتید شما خون دل نخوردند . نگاهی به تفسیر سوره ای حمد ایشان بیانداز ، سرشار از همان عرفان ، مولوی ، عرفایی است که تو واستادان معصومت !!! ان ها را به ناسزا گرفتی ... همان تفسیری که نیمه کاره قطع شد . چون متهجران بی سیرت جلوی ان را گرفتند . در پناه اسم امام زمان پناه نگیر ! تو را چه به اسم مبارک ایشان ؟ البته ممکن است منظورت حضرت محمد تقی مصباح ع و ص و سایر هم پالگی هایشان باشد که همگی کلامشان عین عصمت و صحت است . تو را که دیدم دانستم معنی این روایت را که از مسجد ها گروهی به جنگ امام عصر عج می روند . نستجیر بک یا الله !
قطع ظهری اثنان ، عالم متهتک و جاهل متنسک
والسلام علی عبادالله ، الصالحین

اگر قبل از اینکه خیالات خود را به این جانب منتسب کنید کمی حوصله می کردید و پست بعدی را می دیدید بر شما معلوم می شد که چه کسانی از مسجدها به جنگ امام عصر(عج) می روند!
روایتی که اساس نوشتن این پست و پست بعدی است به خوبی سره و ناسره را از هم تمیز می دهد برای جویندگان حقیقت
عجالتاً تا چند روز دیگر که آن پست آماده شود این لینک را بخوانید
http://www.313amir.ir/?p=sufi-ye-naeb-o-alemam
همچنین جهت آشنایی با یکی از کتب مفید که نویسندهء دانشمند و فاضلش، به زعم شما، متهجر! (متحجر) است این لینک را هم بخوانید
http://www.313amir.ir/?p=aref-wa-sufi-che-miguyand
والسلام علی من اتبع الهدی

sina شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 21:21

جواب منو ندادید استاد ؟ من خواستم شما تفسیر کنید . نکنه سنگ توی جمرات کم اوردید ؟ البته ممکنه تقیه کرده باشید . البته من هواهش می کنم برای راهنمایی بندگان خدا قدری قاطع تر عمل کنید و نظر خودتان را بدهید که فردا در روز قیامت خجالت زده نباشید . سوالم رو تکرار می کنم :

(در میخانه گشا ئید برویم شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم .

حضرت استاد اگر این بیت را تفسیر فرمایید و حکم بسیار قاطعانه خود را در مورد سراینده ای این شعر بفرمایید، موجب امتنان خواهد بود . متشکرم .)

غفرالله لنا و لکم

نگران خجالت زدگی بنده نباشید
خواهش هم اگر می خواهید بکنید از خداوند بکنید که امر فرج مولا(عج) را تعجیل کند که با آمدن ایشان، خیلی چیزها روشن شده و چنان تفسیر سرخرنگی از دم شمشیرشان بچکد که حتی فرصت یک لحظه توبه نیز به کسانی نرسد!
الی جهنم و بئس المصیر
موفق باشید

عبدالرحمن شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 14:34 http://heart-wrote.blogfa.com

سلام ... خدا با شماست.
--------------------------------
به امید دیدار
--------------------------------
من هم از این وضعیت که مبلغان دین اینقدر از بی دینی تبلیغ میکنند متاسف ، متعجب و نگرانم.
--------------------------------
فقط میشه یک راه حل پیدا کرد ، الهم عجل...

سلام بر عبدالرحمن عزیز
ربّ عجّل فرجه و واجعلنا من انصاره و المستشهدین بین یدیه
یاعلی

host_110 شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 02:11

سلام علیکم
من بر خلاف آن دوستمان معتقدم شما تا ۵۰ سال دیگر اگر دنیا هم زیر و رو شود تغییری نخواهید کرد.همین راه را ادامه دهید حتما به یه جای میرسید.
البته اگر دنبال کارت و دفترچه باشید زودتر به نتیجه میرسید.

سلام علیکم
تا ظهور حضرت مولا(عج) اعتقاد به هرچیزی آزاد است!
هرطور راحتید معتقد باشید
موفق باشید

sina شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 01:45

در میخانه گشا ئید برویم شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم .

حضرت استاد اگر این بیت را تفسیر فرمایند و حکم بسیار قاطعانه خود را در مورد سراینده ای این شعر بفرمایند ، موجب امتنان خواهد بود . متشکرم .

من هم مثل شما معتقدم حضرت استاد اگر این بیت را تفسیر فرمایند و حکم بسیار قاطعانه خود را در مورد سرایندهء این شعر بفرمایند موجب امتنان خواهد بود
تعجیل در فرج حضرت استاد (ارواحنافداه) صلوات

احسان شنبه 28 اردیبهشت 1387 ساعت 01:22

شیطان اکبر (مولوی) ؟؟؟

اها ، الان درکت کردم . خوش باش . ;)

خوش باش!!؟؟؟
خیلی خب!
اما این اصلاً روش جالبی برای فرار از پاسخ نیست برادر گرامی!
همیشه سعی کنید از روشهایی استفاده کنید که خیلی تابلو نباشد!
مثل حکایت آن حاجی و جمرات منی و تمام شدن سنگ!
موفق باشید

امیرچ جمعه 27 اردیبهشت 1387 ساعت 22:19

به نام خدا.سلام.
وقتی در شبکه ای که آن را شبکه ی قرآن نامیده اند از مولوی تمجید می شود دیگر چه انتظار از نت که هر بنده خدایی می تواند بیاید و احساساتش را در وبلاگی بنویسد.
تو یک کتابی از یک آیت الله خونده بودم که حدیثی که میگه دیه ی ۳انگشت زن۳۰شتر ولی ۴انگشت۲۰شتر حتما جعلیه.
اعتبار این حدیث چقدره؟

سلام
کسی که حدیث معروف ابان که چندین سند کاملاً موثق و صحیح دارد و از این جهت، کم سابقه است در میان احادیث فقهی ما و طرقش در حد استفاضه است، را جعلی بخواند یا منافق و مغرض است و یا الاغی نادان است که حرف خدا چون با عرعر او هارمونی ندارد در دیدگاه او مردود است و یا...
http://www.313amir.ir/?p=aban-bud-na-abahanife
پناه بر خدا از فتن آخرالزمان و عالِم نمایان بی شعور که موضوع این نوشتار و نوشتار بعدی هستند إن شاء الله
موفق باشید

[ بدون نام ] جمعه 27 اردیبهشت 1387 ساعت 20:23

دوست عزیز دوست داشتم تا در موردمطا لبی که نوشته ای جوابی بنویسم ولی میدانم فایده برا ی افرادی مثل شما نداردچون شما چنان غرق در استدلات خود هستید که به دیگران به چشم تحقییر می نگردید پس بحث با شما فایده ندارد ولی باید در مورد شما یک چیزی گفته باشم دیده شما به دین تا ۵ سال اینده فرق خواهد کردبر حسب یک انفاق منتظر ان روز باش

گفت هر مردی که باشد بد گمان
نشنود او راست را با صد نشان
هر درونی که خیال اندیش شد
چون دلیل اری خیالش بیش شد
چون سخن در وی رود علت شود
تیغ غازی دزد را آلت شود
پس جواب او سکوت است و سکون
هست با ابله سخن گفتن جنون
تو زمن با حق چه نالی ای سلیم
تو بنال از شر آن نفس لئیم

ما در مقام تحری حقیقت و استدلال و بحث، به احدی به چشم تحقیر نگاه نمی کنیم
همانطور که به چشم تجلیل هم نگاه نمی کنیم!
تنها ملاک، قوت استدلال و سطح برهان و شکل احتجاج به حجتهای عقلی و نقلی است که موجب می شود یک حرف را بالا برده و یک حرف را بر زمین بزنیم
لذا کسی برای ما ملاک نیست
ملاک فقط دلیل است و برهان
ضمناً لازم نبود هدایت بنده را به ۵ سال دیگر و یک اتفاق مهم گره بزنید! ما همین الان هم گردن مان از مو باریک تر است! یک استدلال درست و معتبر و علمی، کافی است که ما را در مسأله ای به تغییر دیدگاه برساند لذا لازم نیست آسمان و زمین، پنج سال طرح و نقشه بریزند و یک اتفاق اهورایی، سازماندهی کنند که مرا..... یک استدلال ساده و علمی بیاورند کافی است!
وگرنه اتفاق که بسیار است و تفسیر و تعبیر آن هم بسیارتر و شیطان هم میاندار تفسیر اتفاقات عادی روزمره به امور عجیبه و غریبه!
موفق باشید

احسان جمعه 27 اردیبهشت 1387 ساعت 17:10

حرفت اگر منطقی باشد ، باید گفت تند و گزنده می نویسی و در مواردی در مسندی می نشینی که در شان یک عبد و بنده نیست .
( خب این هم یک نوع خداست دیگر! هندی ها در هند، گاو می پرستند خب بگذار اینجا " گاوها " ، هندی بپرستند! چه کارشان داری؟ )
برادرم این جزم اندیشی و قطعیت در حکم از کجا امده است؟ با کدام منطق اخلاقی گروهی را " گاو " خطاب می کنی؟
جناب موسی ، چوپان را رها کن ، مبادا مورد عتاب خدایت قرار گیری .

درباره تند و گزنده نوشتن، دهها بار توضیح داده ام و فکر می کنم کافی است
شما یکبار به این آدرس سر بزنید و بخوانید امیدوارم متوجه عرض بنده بشوید
http://www.313amir.ir/?p=gheyrat-e-pasdaran-e-haqiqat
و اما درخصوص جزمیت و قاطعیت، بنده خیلی تعجب کردم از فرمایش شما
آیا برای اینکه بتوان نسبت به مسأله ای قاطعیت داشت و اعتقاد جزمی بر آن ابراز کرد، حتماً باید خدا باشیم!؟
قاطعیت، نیازی به خدا بودن ندارد که شما می فرمایید از مقام یک عبد بالاتر رفته ام
قاطعیت صرفاً به برهان و استدلال متکی است و اگر قرار باشد ادله عقلیه و شرعیه، ما را به اطمینان نرساند و نتوانیم به نتیجهء آن یقین کنیم اصلاً چرا استدلال و برهان!؟
خب هرکسی هرچه دلش خواست بگوید و همه چیز نسبی و مشکوک است و هیچ چیز یقینی هم نداریم و خلاص!
ملاحظه می فرمایید فرمایش شما به کجا می انجامد؟
شأن برهان و استدلال، یقین آوری است و اگر این شأن را از آن بگیریم و به هیچ برهانی گردن ننهیم و بگوییم ما که خدا نیستیم پس هیچی به هیچی، دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود
عجیب تر اینکه به داستان مضحک و جعلی موسی و شبان استناد فرمودید!
این داستان مضحک که از ساخته های شیطان اکبر (مولوی) برای اضلال مردم از راه توحید و وارد کردن شرک به نام دین در اذهان انسانهاست نه سندی دارد (مطلقاً) و نه با کتاب خدا و سیره انبیاء(ع) می سازد
این همه آیات نهی از منکر و این همه حرص و حساسیت انبیاء(ع) بر مبارزه با بت پرستی (که هیچ تفاوتی با خدای ذهنی آن چوپان ندارد) برای چه بوده؟
آیات ۱۳۸ تا۱۴۰ سورة الاعراف چه می گوید؟؟
؟

امیر ز پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 ساعت 17:18

به نام خدا
سلام
1- گوش دادن موسیقی حکمش چیه؟
2- اگر خواننده زن باشد چطور؟
3- میان انسان و خدا آیا محبتی هست؟ یعنی آیا خدا انسان را دوست می دارد یا به قولی عشق می ورزد؟ و بالعکس.
4- حدیث معروف کنز از لحاظ سندی چگونه است؟ آیا می توان جدی گرفتش؟
با تشکر فراوان
یا مهدی (عج)

سلام
1.موسیقی که مناسب مجالس لهو و لعب باشد را جایز نمی دانند همچنین آوازی که با الحان متعارفهء مجالس لهو و لعب خوانده می شود
2.اگر خواننده، جنس مخالف باشد چنانچه صدا، به لحاظ جنسیت، لذت بخش یا محرّک یا مهیّج یا مفسده انگیز باشد اشکال دارد مگر در صدای همسر (دائم یا موقت)
3.خدا نه کسی را دوست می دارد و نه کسی را دشمن
این تعابیر، مـَجازی هستند چرا که حب و بغض از حالات نفسانی هستند که بر مخلوقات، عارض می شوند و ذات خداوند از چنین تغییراتی منزه است
نوشتار «عشاق بی سند» در سایت 313امیر را مطالعه بفرمایید
4.اگر منظورتان "کنت کنزاً مخفیاً" است معنای عادی آن، یاوه ای بیش نیست و سند هم ندارد
نوشتار «سطل عاشقال» در سایت را مطالعه بفرمایید
موفق باشید

درویش پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 ساعت 12:40 http://www.darvyshkhoros.blogfa.com

دوست عزیز سلام کاش مقداری از وقتت را هم صرف شناسایی هویت و تاریخ این مملکت میکردی تا ببینی که این همه قیل و قال به چند می ارزد؟ یک آدرس میدهم حتما سر بزن و مقالاتش را بخوان .
http://akharinakhbar.blogfa.com/
یکیدیگر هم که تمام مقالات در باره تاریخ ایران جمع شده و یک فیلم مستند هم هست که اگر بتوانی دانلود کنی ببین و زار زار گریه کن اگر هم نتوانستی دانلود کنی آدرس داده می توانی درخواست بدهی برایت ارسال میکنند .
http://www.naria.ir/
موفق باشی .

سلام و تشکر از شما
مهمتر از تاریخ و هویت مملکت، تاریخ دین و هویت انسان در تعامل با خداست
ضمن اینکه اگر قرار باشد بر چیزی زار زار گریه کرد آن چیز، 1100سال غیبت مولاست میان این همه شیعه نمایان بی دین و مسلمین کافر!
شما هم موفق باشید و پاینده
یاعلی

مهدی پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 ساعت 11:05

از آنجا که ۱- هیچ کس در این وبلاگ غیر از خودتان (و شاید غیر از ائمه علیهم السلام) مورد تعریف و تمجید قرار نگرفته ۲- به هر کس که درباره اش مطلب نوشتید توهین شده لذا اطلاق همه جای علامت تعجب و سوال نداشت. همه ی مسایل در نظر شما اینقدر پیچیده هستند؟ البته الزامی نیست که انسان رای و طریق دیگران را قبول کند و از طرفی منعی نیست که رای و طریق دیگران را نقد نماید اما آنچه که از انسان بعید می نماید بکار بردن سراسر الفاظ زشت است. کسی که اظهار فضل می کند پسندیده است کمی هم ابراز ادب کند.

بارها گفته ام و بار دگر می گویم:
هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد
نه همه جا خوشرویی خوب است و نه همه جا بدرویی ... نه همه جا تندی خوب است و نه همه جا کندی... و هرجا که لازم باشد به کسانی توهین شود باید توهین شود و هرجا هم که لازم باشد به کسانی احترام گذاشته شود نیز چنین می شود
تعیین موارد هم با نصوص شرعی است و نه سلایق و خوشایند دیگران
نوشتار «غیرت پاسداران حقیقت» در سایت 313 امیر، اجمالاً مطلب را روشن کرده...مراجعه بفرمایید
ضمن اینکه کماکان تعبیر "همه" برایم تعجب دارد چرا که همه ای در کار نیست
بله همهء مبدعان شاید اما همه انسانها خیر
موفق باشید

امیر ز پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1387 ساعت 07:44

به نام خدا
سلام
بله دیگه کسی (مهدی ، ...) اگه همه دنیاش شده باشه همین عرفا و جلال و حافظ باید هم بهش بر بخوره و ناراحت بشه. گویا از دید مهدی گفتن حقایق یعنی فحاشی!!! جالبه!
چرا خدا واسه یکی بلا می فرسته و برای یکی دیگه نه؟ نقش عدالت این وسط چیه؟ اصلا عدالت خدا رو چگونه اثبات می کنید؟
یا مهدی(عج)

سلام
اینکه خداوند برای کسی بلایی می فرستد و برای کس دیگری نه این تابع حکمتهای خاص خداست که هم جنبه تکوینی دارد و هم جنبه تشریعی
خداوند اگر همه را یکطور و با یک شرایط و در یک قاعده می آفرید و اداره می کرد اموری که به لحاظ حکمتش باید در خلقت ایجاد می کرد امکان وجودی نمی یافت و راه امتحان و آزمون خداوندی هم بسته می شد
مهم این است که خداوند وقتی بین بندگان خود تفاوتهایی از نظر شکل زندگی و سطح غم و شادی شان و... قرار داده این تفاوتها را در تعامل تشریعی خود با بنده اش که به سعادت و شقاوت ابدی او مربوط است لحاظ کرده و نقصان را بر بنده مؤمنش به نحوی جبران نماید
ضمناً راه اصلی اثبات عدالت خدا، استناد به آیات و روایات است که بر این امر تأکید کرده و برای مؤمن، کافی است در مقام اثبات و استدلال
موفق باشید

مهدی چهارشنبه 25 اردیبهشت 1387 ساعت 20:45

از اینکه به همه و به راحتی توهین کرده و از هیچ نوع فحاشی دریغ نکرده اید بسی تعجب...

همه!!!!!!؟؟؟؟؟؟

احمد چهارشنبه 25 اردیبهشت 1387 ساعت 19:18 http://pigeonofharam.parsiblog.com

سلام

در ادامه ی سئوالات قبلی:

فرمودید: بعضی اعمال خیر را اگر انسان انجام دهد و ثوابش را به روح پدر و مادر خود هدیه نماید.

فقط بعضی از اعمال خیر؟ در آیات و روایات تصریحی داریم؟ اگه هست با ذکر آدرس لطفا.

سلام
بعض روایاتی که در این خصوص داریم اطلاق دارد و شامل هر کار خیری که ثواب دارد می شود مثلاً:
روایت شده از حضرت کاظم(ع) پرسیدند دربارهء کسی که از جانب میت، صدقه می دهد یا نماز می خواند یا روزه می گیرد یا برده آزاد می کند حضرت(ع) فرمود همه اینها کار نیکوست و منفعت آن به میت می رسد
(به اطلاق کلمهء کار نیکو دقت بفرمایید)
وسائل الشیعة ج8 ص279
موفق باشید

فیض چهارشنبه 25 اردیبهشت 1387 ساعت 18:36

درست در سمت راست صفحه معرفی آثار سایت حسن زاده این عبارات رو شاید دیده باشید:

***
ترجمه فرمایـش حضرت علامه در تعلیقات براسـفار:

« به جــانم قـسم،آنـکه خـود را از کتب عقلی و صحف عرفان به دور کـند، کتابهایی همچون تمهید الــقواعد ، شـرح قیــصری بر فصوص الحـکم و شـرح العیـون فی شرح العــیون و مـصباح الانــس و شـرح محقق طوسی براشارات واسفارو شــفاو فتوحیات مکیـه،که دستهای نـوریه آنها را هــدیه نمـوده انـد، همانا{جان}خودرا از فــهم خـطاب محمدی(ص) دور کرده است وآنـرا{جان خود را}ازنیل به سعادت قصوایش مــحروم ساخته »

***
شما ببینید یک کلمه سفارش به مطالعه قرآن و حدیث در این جملات به چشم نمیخوره!!!
در این چند جمله کلمات قصار حضرت استاد!تمام سعادت بشر خلاصه شده در خواندن این کتابهای نجس عرفانی...!
واقعا خون آدم به جوش میاد بعضی وقتها!!!

اللهم العن الملحدین و المبدعین، واجعلهم فی جهنم خالدین!

خب حالا استاد که این باشه، شما از شاگردان چه انتظاری دارید ؟؟؟!!!

با این وصف که حضرت! علامه می فرماید، پس سلمان و مقداد و ابوذر و عمار و اصحاب سیدالشهداء(ع) و ابوحمزه و هشام بن حکم و بزنطی و بزرگانی دیگر از اصحاب ائمه(ع) که دست شان به امثال این صحف عرفانیه نرسیده، از فهم خطاب محمدی(ص) محروم مانده اند و این حضرت علامه است که با کمک دست های نوریه! به مغز کلام معصومین رسیده است!
مثلاً کلام معصومین می گوید خداوند، ثابت و لایتغیر است اما بطن آن که توسط ایشان شهود شده این است که: بیزارم از آن کهنه خدایی که تو داری . هر لحظه مرا تازه خدای دگرستی!!
یا کلام خدا می گوید هیچ چیز مثل خدا نیست *(لیس کمثله شیء)* اما بطن آن این است که عارف کامل، مثل خداست و هیچ چیز، شبیه آن عارف کامل نیست!!
کتک زمینه سازی برای استهزاء علامه را خواهید خورد!
یاعلی

امیر ز چهارشنبه 25 اردیبهشت 1387 ساعت 17:52

به نام خدا
سلام
از طلبه هایی که امروزه به حوزه ها رفته یا نه سر کلاس درس فلانی می روند و چشم و گوش بسته حرفهایشان (استادان و مدرسان حوزه و...) را پذیرفته و بدون اینکه تحقیقی در زمینه اینکه عرفان چیست ؟ یا توحید در عرفان یعنی چه ؟ و سؤالات دیگر داشته باشند و تحمل سخنان حق را نداشته باشند چه انتظاری می رود!!!
2 روز مشکلی برام پیش اومده و هر بار قرآن رو باز می کنم آیه ای پیرامون اینکه صبر کنید می بینم. پس صبر می کنم.
یا مهدی (عج)

سلام
به صراحت قرآن: (صابران اجرشان را بی حساب می گیرند)
صبرتان روزافزون
یاعلی

host_110 چهارشنبه 25 اردیبهشت 1387 ساعت 15:36

سلام علیکم
گویا در پاسخ به آخرین کامنت بنده تغییراتی داده اید! قسمتی را حذف کردید و مطلبی را به آن اضافه کردید.
جای شکرش باقیست که دخل و تصرفی در پرسش اینجانب نداشتید.
در رابطه این کامنتتان باید عرض کنم شاید مدیران این وبلاگهای که نام بردید طلبه غیر رسمی باشند پس زیاد سخت نگیرید.

سلام علیکم
1.در سیستم بلاگ اسکای، امکان دخل و تصرف ولو حذف یک کلمه از کامنت ِخوانندگان نیست
مطمئناً اگر چنین امکانی بود اولین کاری که می کردم این بود که از کامنتهایی که حاوی فحش ناموسی است، نام صریح اعضای تناسلی را حذف کنم که همین اقلیت کامنتهای غیرتأییدی هم تأیید شوند و عذری برای کسی نماند
اضافه کردن مطلب در پاسخ هم امری طبیعی است مخصوصاً اگر مواجه با قلوب مریضه باشیم که توضیح واضحات و شرح بیانات و تحشیهء اجابات، ضروری باشد!
2.بله محتمل است ولی اهمیت چندانی ندارد
داشتن و نداشتن یک عدد کارت عکسدار و یک عدد دفترچه شهریه حوزه چه تأثیر مثبت یا منفی در بهره گیری از منابع علم و جلسات دروس علماء دارد؟
مشکل این دوستان در جای دیگری است
منتظر پست دوم باشید
متوجه می شوید
موفق باشید

من و متعه ام چهارشنبه 25 اردیبهشت 1387 ساعت 12:29 http://man-mote.tumblr.com

برایم جالب است که همین مدیر فرهنگی بستری مناسب برای نوشتن آنها ایجاد کرده و اکثر مواردی که ذکر کردید در همان بستر نوشته میشود همراه با تشویقات ویژه.
و جالب تر اینکه ایشان در نزد بنده از شیوه مدیریت برخی از سیستمهای وبلاگی نظیر بلاگفا و عدم کنترل محتوایی شکوه میکرد! احتمالا به عدم کنترل محتوایی بلاگاسکای هم اعتراض دارند که چرا شما رو میزارن توش بنویسی!

فعلاً که خدا، به آنان مهلت داده لیزدادوا اثماً اما در قیامت که ببینند هر سطر بل هر کلمه ای که نگاشته اند وزر و وبال آنها شده و مدیری هم در کار نیست که منتخب شان کند و هیچ راهی ندارند جز ورود در عذاب دوزخ، چهره شان دیدنی است!
توفیقات تون مستدام
یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد