کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

کهف اصحاب

*(فأووا إلی الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته)*

خیالات خام

خاطرم می آید اوائل سال گذشته در یک وبلاگی در پرشین بلاگ دیدم عقائد جدیدی درباره معاد و آخرت مطرح شده است که نه با ظواهر آیات و روایات می ساخت و نه دلیل عقلی قابل ذکری بر آن اقامه شده بود فرد وبلاگ نویس، تمام آیات و روایات معاد را به ظهور امام عصر(عج) تأویل برده بود و مدعی شده بود که اساساً آخرت غیر از این دنیا وجود ندارد و منظور از آخرت، همان ظهور است! آیات جهنم و بهشت را هم به دوران حکومت آن یگانه غائب(عج) تفسیر کرده بود که در آن، مؤمنان و موحّدان، متنعم هستند و کافران و مشرکان، در سختی و شکنجه (احتمالاً در زندان های حکومت حضرت!) بوده و عذاب می کشند! و خیلی اراجیف دیگر هم بافته بود و خلاصه یک تصویر عجیبی از دنیا و آخرت درست کرده بود که نه در عقائد تشیع یافت می شد و نه تسنن و نه یهود و نصارا و نه حتی بت پرستان و عرفان مسلکان و بی خداها! بنده با این بدعتگذار بانمک! بحث هایی داشتم و نکات جالبی از روحیات او دریافت کردم که بعدها در مباحث بدعتگذاران دیگر هم مشابهش را مکرراً دیدم:

 

1.اولین روحیه جالب این جناب این بود که مدعی بود دینداری ما باید علمی و عقلی باشد (چه جالب! همه بدعتگذاران از همین نقطه شروع می کنند و عقل عقل می کنند اما چه عقلی الله اعلم!) و مثل سایر اهالی بدعت، احیاناً دیگران را به تحجّر و جمود متهم می کرد یکبار به او گفتم شما چه ایراد عقلی در عقائد اسلام و تشیع دیدی که این مرام جدید را اختراع کردی؟ به عنوان نمونه گفت فلان آیه قرآن می گوید شیاطین در آسمانها هستند و وقتی می خواهند از ملائکة، استراق سمع کنند، با سنگهای آسمانی رانده می شوند و... ایشان می گفت این آیه خلاف عقل است! و مدعی بود باید برای آن تأویلی آورد که دین، عمقی و علمی شود! من بعد از حدود یکسال و نیم هنوز نفهمیدم مشکل عقلی این آیه چی بود!؟ شاید عقل این دوستان بدعتگذار، یک اشراقات و الهاماتی دارد که ما از آن بی خبریم و این بزرگان! شبها که برای بغل کردن خدای شان به معراج می روند به اطواری فوق طور عقل می رسند و به اموری دست می یابند که ما اهل ظاهر درک نمی کنیم لکن عقل سلیم بشری هیچ مشکل و ایراد عقلی در این آیه نمی بیند که نیاز به تأویل داشته باشد

 

یکی از نقاطی که فرد بدعتگذار در آن شدیداً می لغزد و دچار هذیان گویی های می شود همین جاهاست که فکر می کند تفکرات خیالی و الهامات شیطان درونش، نامش عقل است و باید همه چیز دین خدا را قربانی آن کند ای بسا از سر دلسوزی هم باشد یعنی این فرد نادان فکر می کرد که مفاد بعضی آیات مربوط به معاد و بعضی آیات دیگر، خلاف عقل است و ما باید به کمک!دین خدا بیاییم و با ابزار تفسیر به رأی، آن را عقلی و قابل درک کنیم با اینکه عقل اساساً در خصوص مطالب مربوط به معاد، هیچ حکم خاصی ندارد و بی طرف است و صرفاً از بیان شرع به معاد معتقد شده است... و عجیب تر اینجاست که کسی در اوج جمود و تحجر و تعصب روی خیالات خام اش باشد و در عین حال دیگران را به تحجر متهم کند 

 

2.یکی از نقاط دیگر بحث من و ایشان این بود که تا می گفتیم این مطلب شما با ضروریات عقیدتی اسلام و تشیع، منافات دارد و از آنجا که مطلب خارج از دین را به نام دین مطرح می کنید بدعتگذار هستید سریعاً شاهد می آورد که علما در بعضی امور عقیدتی اختلاف دارند و هیچ کدام دیگری را متهم به بدعتگذاری نمی کند برای مثال می گفت ببینید هر سال در اعلام عید فطر بین علما اختلاف می شود!!! یعنی یک اختلاف مصداقی که ناشی از تشخیص مختلف موضوع حکم شرعی بود را شاهد می گرفت برای توجیه یک اختلاف عقیدتی مهم در این حد (که یکسرش کفر و یکسرش اسلام است) ما هرچه به این نادان گفتیم که برادر! اخوی! دوست گرامی! این چه ربطی به آن دارد؟ نمی فهمید! بله علما اختلاف دارند اما تا جایی که ممکن است نظرات عالم دیگر را حمل بر صحت می کنند و در دل خود می گویند شاید او نهایت تلاشش را برای برداشت صحیح از آیات و روایات کرده ولی بدلیل اینکه معصوم نیست شاید یک نکته ریز لغوی یا ادبی یا اصولی یا رجالی یا... از دیدش مخفی مانده و به برداشتی رسیده خلاف برداشت من بنابراین مجوز نمی شود او را متهم به بدعت نمایم

 

یعنی تا جایی که ممکن است عمل مؤمن را حمل بر صحت می کنند نه جایی که طرف مقابل شان اساساً مؤمن و مسلِم نیست و به یک چیزی معتقد است که او را از دایره اسلام خارج کرده است یا جایی که می دانند طرف مقابل شان پایش را روی پایش انداخته و چون تنبلی اش می شود برود کتب رجالیه را باز کرده و اسناد احادیث را بررسی کند از اساس منکر سند احادیث شده و همه آنها را درست و صحیح می خواند یا جایی که می بینند طرف مقابل شان از روی غرور یا لجاجت یا سایر نفسانیات، قواعد استاندارد دین شناسی را کلاً انکار کرده و یک سبک «من درآوردی» برای خود ساخته است و هرچه هم تذکر مؤدبانه به او داده می شود نمی پذیرد و بر بدعت خود مصرّ است مسلماً در این موارد، سکوت را روا نمی دانند و با آن فرد مدّعی، برخورد می نمایند چه برسد به اینکه کسی اساساً نسبت به دین و دین شناسی کلاً از مرحله "پرت" باشد و مثلاً توهم کند که چون چند واحد دانشگاهی معارف اسلامی پاس کرده دیگر مجتهد علی الاطلاق است و عرعرهایش حکم ماانزل الله دارد!  

 

3.نقطه دیگری که در روحیه او به وضوح دیده می شد این بود که او ابتدا از امور استحسانی و ذهنیتی، یک نظامی برای خود می چید و مرامی می بافت سپس آن را مزین! به آیات جهت دار و تفسیر به رأی شده و روایات ضعیف السند می نمود یعنی متون دین برای او در حد یک لعاب نازک بر یک کوزهء از قبل ساخته شده مطرح بود نه بیشتر؛ در حالی که فرد دین شناس دقیقاً باید برعکس رفتار کند یعنی ابتدا با ذهن خالی و بی طرف و بی جهت به سراغ متون موثق دین برود و آنچه از آن فهمیده می شود را عیناً و بدون تحریف بیان کند سپس اگر خواست برای تأکید بیشتر، از روایات غیرمعتبر یا مطالب استحسانی و ادبی و امثالهم بهره ببرد این کار را انجام دهد نه برعکس! بسان عمروعاص نباشد که اول، حقانیت لشگر خود را مفروض می گرفت و سپس روی آن، لعاب روایت می کشید اگر عمار(رض) را علی(ع) می کشت روایت را به معنای اصلی تفسیر می کرد و اگر نه، معنای تفسیر به رأی شدهء روایت را لعابی می کرد بر بافته خویش.. لعنت خدا بر عمروعاص و آخر تابعٍ له علی ذلک!

نظرات 16 + ارسال نظر
ملیکا سه‌شنبه 13 آذر 1386 ساعت 23:39

salam ,mishe rahnemaii befarmaiid masalan joorm dozdi ya ghatl ya masalan.......... dar adyan mokhtalef che mojazathaii dareh va age in mataleb dar ketabi hast lotfe befarmaiid befarmaiid,mamnon misham

سلام.. این مطلب مفصل است و در یک کامنت نمی گنجد از طرفی مبتلابه نیست و روی اون، مطالعه جامع قبلی نکرده ام لذا خیلی مناسب نیست وارد بشم برای تحقیقی بیشتر می تونید به کتب تاریخ ادیان مراجعه بفرمایید مثلا کتاب تاریخ ادیان بی ناس.. موفق باشید

امیر سه‌شنبه 13 آذر 1386 ساعت 17:57

به نام خدا.سلام.سایتی راکه درذیل کامنت فیض معرفی کردیدراخواندم البته قسمتی که کدآخرش۸۶۰۵۲۶۰۱بود.خدایاتورابه جان نازنین امام قسمت می دهم ظهورش رانزدیک بفرما.چطورچنین افرادی ادعای محبت امام رادارند.دیگرطاقت این زمانه برایم سخت شده است.

سلام.. ربّ عجّل لولیّک الفرج.. یاعلی

امیر سه‌شنبه 13 آذر 1386 ساعت 11:52

به نام خدا.سلام برادر.زیارت قبول انشاالله.

سلام.. زنده باشید.. یاعلی

فیض دوشنبه 12 آذر 1386 ساعت 22:56

سلام علیکم.
زیارت قبول! نصیب ما هم بشه ان شاء الله.

نمیدونم ایمیلم رسید بدستتون یا نه...

در ضمن متن خبر جریان مجازات اون آقایی که ظاهرا گفتید در متعه بوده و به طرز فجیعی توسط قوه... سنگسار شده رو از کجا میتونم پیدا کنم؟

سلام علیکم.. زنده باشید.. ایمیل تون هم رسید و از یادآوری تون متشکرم.. درباره اون جریان هم گفته می شود رئیس قوه قضاییه با سنگسار آن فرد مخالفت کرده لکن قاضی خودسرانه آن را اجرا کرده است جالب اینجاست که در نقلها آمده بود قاضی نه به استناد بینه شرعیه و نه به استناد اعتراف متهم، بلکه صرفا به استناد یقین شخصی خود (شاید از طریق الهام و کشف!) حکم را اعمال کرده است تفصیل رو از این لینک بخونید.. موفق باشید
http://www.shia-news.com/ShowNews.asp?Code=86051410

امیر دوشنبه 12 آذر 1386 ساعت 18:11 http://kahf.blogsky.com

به نام خدا و سلام
الحمدلله الذی وفّقنا لزیارة ولیّه امامنا المعصوم علی بن موسی الرضا علیهما السلام
با اینکه از شنبه شب، تهران بودم اما هنوز سیطره عظمت توحیدیه روضه منوره رضویه را بر جانم حس می کنم...
باشد که با بهره گیری بیشتر از برکات حضور در محضر آن امام معصوم(ع) بیشتر و بهتر در مسیر تخریب معالم ضلالت گام بردارم
نائب الزیارة تک تک عزیزان دلم، ساکنان کهف توحید بودم و البته لاعن تک تک ملحدین و مبدعین.. خداوند ما را با آنان محشور نکند
پست بعدی ان شاء الله فردا شب، اواخر وقت، خدمت دوستان ارائه خواهد شد
یاعلی

زیارت قبول ، تقبل الله!

زنده باشید.. یاعلی

مریدنور یکشنبه 11 آذر 1386 ساعت 14:07 http://moridenur.blogfa.ir

آقا ارادت.عزیز درسته که تفاهم عقلی نداریم اما همدلی از همزبانی خوشتر ات.جواب آف مارو حداقل بده مگر اینکه...اما از اینکه شما رو در صحیت و سلامت شاهد هستم خوشحالم.من وبلاگ شمارو با نام اصحاب کهف توی بلاگ اسکای سرچ میکردم اما بعد دیدم اسمش این هست.در هر حال هنوز مشتاق آموختن هستم.الان هم چهار تا پست اخیر رو خوندم نظر دادم.آقا راستی این خدای من با خدای تو رو من نفهمیدم؟خدا یمن با خدای شما چه فرقی داره و اصلا این دو خدایی و تصورات اینچنینی از نظر عقلی با اون اصل توحید با هم جور در میاد یا نه؟

درسته که تفاهم عقیدتی نداریم لکن سابقه رفاقت که داریم! هنوز یادم هست که شما در مباحث مفصلی که از ماهها پیش با هم داشتیم در مقام جستن حق بودید و تواضع شما در یافتن حقیقت، نقطه مقابل غرور افراد نادانی بود که در اوج ضلالت عقیدتی هستند ولی اباطیل خود را ملاک حق و حقیقت می پندارند ما گرچه مسلک مورد نظر شما را باطل می دانیم لکن به شخص شما به جهت حق جویی تان ارادت داریم و اگر پیامی ایمیلی آفلاینی از شما به ما برسد بی جواب نمی گذاریم منتها مشکل از مسنجر است که گاه آفلاین ها را می بلعد! به هر صورت خوش آمدید و اما درباره خدایان! عرض کنم که متأسفانه توسط شیاطین جن و انس و اهالی تشبیه و شرک، خدایان متعددی ساخته شده و بتهای متعددی تراشیده گشته است هر نادانِ دور از توحیدی، برای خود و در ذهن خود خدایی ساخته و آن را به جای الله تعالی می پرستد وگرنه خدا که یکی بیشتر نیست! مؤید باشید.. یاعلی

روابط عمومی جمعه 9 آذر 1386 ساعت 14:52 http://sunday.persianblog.ir

با سلام و عرض احترام خدمت شما دوست بزرگوار

در ادامه سلسله جلسات نقد وبلاگها ، این هفته با نقد وبلاگ حاج حمید(hajhamid.com) در خدمت شما دوست گرامی هستیم . لذا بدینوسیله از جنابعالی جهت شرکت در این جلسه دعوت بعمل می آید. پیشاپیش ازحضور گرم و صمیمی شما تشکر و قدر دانی می شود .

وعده دیدار ما :

یکشنبه 11/9/86 ساعت 17 الی 19 - خیابان سید جمال الدین اسد آبادی ( یوسف آباد ) - خیابان 21 - پارک شفق - فرهنگسرای دانشجو - سرای کتاب

با تشکر . روابط عمومی

سلام.. یاعلی

من جمعه 9 آذر 1386 ساعت 03:21

سلام لطفا نظر اسلام رو در مورد خودارضایی جنسی کامل توضیح دهید. بسیاری از سایتهای پزشکی با استناد به اینکه نیاز جنسی یه نیاز طبیعی هست خودارضایی رو در حد معقول بی ضرر میدونن و حتی توصیه میکنن.
ضمنا بفرمایید که در اسلام راه حلی برای برآورده کردن نیاز جنسی پیش بینی شده؟ لطفا شرایط جامعه رو هم در نظر بگیرید. منظور مثلا ازدواج موقت و دایم هنوز امکان نداره.
با تشکر

سلام.. در مکتب اسلام، نکاح با خود و ارضای با بدن خود، حرام و گناه کبیره است و تنها راه ارضای جنسی در اسلام، نکاح است (دائم یا موقت) افرادی که می گویند استمناء در فلان حد اشکال ندارد منظورشان این است که از نظر طبی تا فلان اندازه، ضرر بدنی ندارد نه اینکه نزد خدا مجازات نداشته باشد گرچه ضررهای طبی استمنا مخصوصا از جهت روان شناسی جنسی و سلامت روحیه جنسیتی انسان، ثابت شده است لکن حتی این ضررها هم ملاک حرمت شرعی نبوده و ملاک حرمت، صرفاً عذاب است در پستهای اخیر عرض شد که اساساً احکام نسبت به مصلحت های دنیوی تشریع نشده است بلکه با نظر به عذاب و ثواب ابدی در آخرت تشریع شده که آنهم ربطی به سلایق دنیوی و تشخیص مصلحت های بشری ما ندارد بنابراین اگر فلان کار ضرر نداشت نمی توانیم بگوییم حلال است و... استمناء حرام است چه ضرر دنیوی داشته باشد و چه نه؛ مملو از نفع باشد و ضمناً شرایط جامعه تأثیری در حرمت آن ندارد مگر در موارد عسر و حرج و ضرورت با شرایط خاصش که جای طرح آن اینجا نیست.. موفق باشید

کوچی پنج‌شنبه 8 آذر 1386 ساعت 14:37 http://www.kouchi.persianblog.ir/

سلام امیر التماس دعا به آغا بگو عیدی ما یادت نرود

سلام.. در حرم منور رضوی نائب الزیارة همه مؤمنین و مؤمنات بودم.. یاعلی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 8 آذر 1386 ساعت 12:46

سلام
مطلبت زیبا بود.
ما آپ کردیم خوشحال می شم سری بزنید.

سلام.. آدرس تون رو لطف می کنید؟

امیر سه‌شنبه 6 آذر 1386 ساعت 11:57 http://kahf.blogsky.com

به نام خدا و سلام
به قصد زیارت سلطان سریر ارتضاء، امام اهل توحید و تنزیه و پرچمدار مبارزه با عرفان و سایر شقوق الحاد و بدعت، سیدنا و مولانا ابی الحسن الرضا(ع) عازم هستم و حداقل تا اوائل هفته آینده در خدمت عزیزان اهل کهف نخواهم بود
در حرم رضوی، نائب الزیارة مؤمنین خواهم بود و لاعن ملحدین و مبدعین
ان شاءالله
یاعلی

بسمه ، سلام ، آلاء بروزه : محاسبات اوقات شرعی / بخش اول
منتظر نظرات مهندسین گرامی هستیم!

[ بدون نام ] دوشنبه 5 آذر 1386 ساعت 19:32

به نام خدا.سلام.نوشته ی پایین(۳۱۳امیر کامنت هیچ کی)راخواندم ویادکتاب آیات شیطانی افتادم.حالاشایدبگیدچه ربطی بین اراجیف این کامنت بامزخرفات وکفرهایی که درکتاب آیات شیطانی است وجودداره؟جالب این جاست که سلمان رشدی هم مثل این جناب آن قدردرعرفان پیشرفت کرده بودکه فرق بین شیطان وملائکه روبفهمه.ادعاکن.جناب هیچ کی۰ادعاکه کاری نداره.مدال شجاعت هم می گیری.این بنده ی خداداره افکاری روکه برضدروش معصومینه بیان می کنه اون وقت توبهش می گی داری جای شیطان کارمی کنی البته خیلی هم عجیب نیست این قرن شیطان شناس های عجیب زیادی به خوددیده.مثل سلمان رشدی. یکیشم تو

1- پست شماره بیست بود و مطالب بیستی هم داشت.
2- در باب عقل عقل کردن آن عده که اظهار تعجب کردید باید بگویم که آنها منظورشان «عقل سرخ» است !!!
همان عقلی که دلشون اسمشو میزاره عقل.
اون ... (که فعلا بهش میگن علامه! و در آینده هم احتمالا امام!) با کمال ... میگفت جهاد اکبر که میگن مبارزه با هواست ، اکبر ، یعنی بزرگتر و این نسبیه ، نسبت به جنگ که جهاد اصغره.
میگفت اما در کل مبارزه با هوا ، جهاد اوسطه و جهاد اکبر مبارزه عقل و قلبه!
یاد قلبی خواهان چیز افتادم اینو فعلا بیخیال میشم.
3- این هفته که میرید مشهد الرضا علیه السلام ، حتما سلام ما را برسونین به حضرت و این قطعه از آهنگ بلاگتونو بگید به ایشون :
خذنی بفلکک سیدی فالموج من حولی لطیم
انت المفازة والنجاة انت الصراط المستقیم

۱... 2.از معصوم(ع) روایت شده فرمود: هرکس عقل داشته باشد دیندار شده و هرکس دیندار شود به بهشت خواهد رفت... از اینها روایت!شده فرمودند: هرکس به جنگ عقلش رود جهاد کرده است! راستی خوب شد بی خیال این «قلبی خواهان عُمَر» شدی امثال این متکبرین رو باید واگذار کرد به خود مولا امیرالمؤمنین(ع) تا سزای جنایاتی که علیه خون فاطمه(س) کردند رو از جایی که فکرش رو نمی کنند نشان شان دهد 3.در حرم مولانا ابی الحسن الرضا(ع) یاد شما یا هرکدام از مؤمنین بیافتم حتماً زیارت نیابتی خواهم کرد همانطور که یاد هرکدام از ملحدین و مشرکین و مبدعین کنم حتماً لعنت خواهم کرد.. امید که با آنها محشور نشویم.. یاعلی

عبدالزهراء دوشنبه 5 آذر 1386 ساعت 13:40

وفقک الله!
رانده شدن با سنگ های آسمانی خلاف عقل این الاغهای عاشق است،ولی وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت!!و انتم فی البحر والبحر فیکم!!و این اراجیف مسخره خنده دار هرگز خلاف عقل نیست!!!
لعنت خداوند بر عمر و عاص و شاگردان امروزی اش که دکترای تاویل و تفسیر به رای را دارند،و رحمت خدا بر آن بزرگی که فرمود:
لو کان الامر کذلک لما بقی علی وجه الارض کافر و لا هالک!!!

رحمه الله و ایاکم و لعنةالله علی اهل البدعة.. یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد